responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 168


سپس گفت : آنچه را كه گفتى تكرار كن . پس از آن گفت بخدا قسم از تمامى ظرفهاى عالم پر از طلا بود آنها را مىدادم تا از وحشت قيامت خلاصى يابم .
سپس گفت : من خلافت را در ميان شورى قرار دادم ، شوراى شش نفره مركب از على عليه السلام ، عثمان ، طلحة بن عبيد و زبير بن العوام و عبدالرحمن بن عوف وسعد بن ابي وقاص وعبدالله بن عمر ( پسر عمر ) مشاور آنها باشد . سه روز مهلت دارند تا خليفه را تعيين كنند و به صهيب دستور داد كه با مردم نماز بگذارد .
36079 - يحيى بن ابي راشد البصري مىگويد : هنگام وفات عمر به پسرش گفت موقعى كه مرگ من فرا رسيد مرا بچرخان و زانوانت را بر پشتم و دست راستت را روى پيشانيم و دست ديگرت را زير چانه‌ام قرار بده .
36080 - ابن عمر ( پسر عمر ) مىگويد : عمر اهل و عيال و نزديكانش را از گريه بر او منع مىكرد .
36082 - عثمان بن عفان مىگويد : عمر هنگام مرگ مىگفت : اى واى بر من ، واى بر مادرم ، اگر خدا عمر را نيامرزد .
بخارى مىگويد ترس عمر از عذاب آخرت نبود . . . بلكه ترس او بخاطر امت بود !
- بخارى ج 2 ص 201 جزء 4 هنگامى كه عمر زخم خورد به ابن عباس گفت : ناراحتى من براى تو و دوستان توست ، بخدا قسم اگر ظرفهاى عالم پر از طلا براى من بودند ، حاضر بودم آنها را بدهم و عذاب خدا را نبينم .

168

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 168
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست