من در مدينه به دنيا آمدهام . فرمود : دجال بچهدار نمىشود و عقيم است . در حالى كه من بچهدارم . بخدا قسم دلم مىخواهد خود را حلق آويز كنم ودار بزنم تا از دست مردم راحت شوم . بخدا قسم من دجال نيستم . اما اگر بخواهى نام او و پدر و مادر و محل تولد و محل خروجش را برايت بگويم . و مسند احمد ج 3 ص 97 سنن ترمذى ج 3 ص 351 راويان سنى درباره دجال چيزهائى از پيامبر صلى الله عليه وآله نقل كردهاند كه ادعاهاى عمر را تأئيد كنند ! ! - بخارى ج 8 ص 102 يحيى بن بكير . . . از عبد الله بن عمر روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : در خواب ديدم در حال طواف كعبه هستم ، ناگاه مردى را ديدم سبزهرو ، موهاى بلندى داشت . آب از سرش مىچكيد . پرسيدم : كيست ؟ گفتند : پسر مريم ( حضرت عيسى عليهما السلام ) . سپس شخص هيكلدار ديگرى را ديدم سرخ رو ، يك چشم كه چشمش مانند دانه انگور بيرون آمده بود . گفتند : او دجال است . شبيهترين مردم به او شخصى از قبيله خزاعه بنام ابن قطن ميباشد . و بخارى ج 8 ص 101 - كتاب موطأ ج 2 ص 920 مالك از نافع از عبدالله بن عمر روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : شبى در خواب ديدم در كنار كعبه هستم . شخصى را به من نشان دادند ، سبزهرو از زيباترين نوع آن . از موهاى جلو سر او مانند كاكل آب مىچكيد . به دو نفر مرد تكيه داده و در حال طواف كعبه بود . پرسيدم : او كيست ؟ گفتند : مسيح پسر مريم ( عليهما السلام ) . ناگاه شخص ديگرى را با موهاى فرفرى ، يك چشم كه چشمش مانند دانه انگور بيرون زده بود . ديدم پرسيدم : كيست ؟ گفتند : او مسيح دجال است . و مسند احمد ج 1 ص 240 و مسند احمد ج 1 ص 342