responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 124


قدامة بن مظعون بن حبيب بن وهب حذافة بن جمح القرشي الجمحى ، كنيه او ابا عمرو برادر عثمان بن مظعون دائى حفصه و عبدالله ( دختر و پسر عمر ) كه با خواهر عمر صفيه دختر خطاب ازدواج كرده است .
او از كسانى است كه زودتر از ديگران مسلمان شده و همراه دو برادرش عثمان و عبدالله به حبشه مهاجرت نمود ، در جنگ بدر و احد و ديگر جنگها حاضر بوده است . ابن عمر ( پسر عمر ) مىگويد : زمانى كه دائى من عثمان بن مظعون فوت كرد به برادرش قدامة وصيت كرد دخترش را به من بدهد .
از آن طرف مغيرة بن شعبة به مادر دختر وعده مال داد كه دخترش را به او بدهد ، و دختر هم مانند مادرش مغيره را پسنديد . خبر به پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم رسيد ، قدامة خدمت حضرت عرض كرد : يا رسول الله ! اين دختر برادر من است و من مىخواهم خود درباره او تصميم بگيرم ، حضرت فرمود : نه ، دختر را به حال خود واگذار ، تا خودش تصميم بگيرد . لذا حضرت دختر را به مغيره داد . عمر ، قدامة بن مظعون ( شوهر خواهرش ) را حاكم بحرين كرد ، از آن طرف جارود عبدى پيش عمر آمد و گفت قدامه شراب خورده و مست كرده و بايد حد خدا را بر او جارى كنى . عمر گفت شاهدى هم دارى ؟ گفت ابو هريرة . عمر ابو هريره را خواست ، ابو هريره گفت من نديدم شراب بخورد ، اما ديدم كه مست است و استفراغ مىكند . عمر گفت : مطلب را خوب رساندى .
عمر به قدامة نوشت كه نزد من بيا . جارود هم آمد و به عمر گفت حكم خدا را درباره اين شخص جارى كن . عمر گفت آيا تو دشمنى يا شاهد ؟ گفت شاهدم . گفت : شهادتت را دادى ( ديگر حرف نزن ) فرداى آن روز جارود دوباره نزد عمر آمد و گفت حكم خدا را درباره اين شخص جارى كن ، عمر گفت : زبانت را نگهدار والا بد مىبينى . جارود گفت بخدا اين ناحق است كه پسر عموى تو ( قدامة ) شراب بخورد و من بد ببينم .
ابن جريح از ايوب سخستيانى روايت مىكند : هيچ كس از اهل بدر بخاطر شراب خوارى حد نخوردند مگر قدامة بن مظعون .
قدامة بن مظعون در سال سى و شش هجرى در سن شصت و هشت سالگى از دنيا رفت .
* * * شوهر خواهر عمر ، حبيب بن وهب

124

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 124
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست