14022 - قاسم بن محمد مىگويد : عمر پسرش عاصم را ديد كه با مادربزرگ ( مادر مادرش ) مىرفت بچه مادربزرگ را بطرف عمر كشيد . ابوبكر آنها را ديد و گفت به به ، اين زن براى نگهدارى بچه سزاوارتر است ، عمر هيچ چيز نگفت . - كنز العمال ج 5 ص 576 14023 - زيد بن اسحاق از حارثه انصارى روايت مىكند : عمر پيش ابوبكر شكايت كرد كه بچهاش را از مادر بچه بگيرد ، ابوبكر هم به نفع مادر حكم كرد و گفت : از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم شنيدم كه مىفرمود : مادر و فرزند را از يكديگر جدا نكنيد . - كنز العمال ج 5 ص 576 14024 - ابى الزناد از فقهاى مدينه نقل مىكند كه در اختلاف عمر و مادر بزرگ فرزندش عاصم ، ابوبكر به نفع زن حكم كرد و حق حضانت را به مادر بزرگ بچه داد ، در آن زمان مادر عاصم ، زنده بود و شوهر داشت . - كنز العمال ج 5 ص 576 14025 - مسروق مىگويد : عمر ، همسرش ( مادر عاصم ) را طلاق داد ، مادربزرگ بچه ( مادر مادر ) به ابوبكر شكايت كرد ، ابوبكر هم به نفع آن زن حكم كرد ، و دستور داد كه خرج آن بچه را هم عمر بپردازد . - كنز العمال ج 5 ص 576 14026 - ( مسند عمر ) عبد الرحمان بن غنم مىگويد : بر سر بچهاى اختلاف شد و به عمر شكايت كردند ، عمر دستور داد بچه با مادرش باشد تا زمانى كه بچه زبان عربى را از مادر بياموزد و بزرگ شود و خودش انتخاب كند . - تاريخ طبرى ج 2 ص 286 عمر بن خطاب با جميله دختر ثابت بن أبى الافلح ، خواهر عاصم بن ثابت ازدواج كرد و از او صاحب فرزندى بنام عاصم شد ، سپس او را طلاق داد و آن زن با يزيد بن جارية ازدواج كرد و برايش فرزندى آورد بنام عبد الرحمان بن يزيد كه با ( عاصم ) از طرف مادر برادر مىباشد . عاصم ( پسر عمر ) شراب خورد و عثمان بن عفان او را حد زد - المنمق ص 394 عثمان بن عفان ، عاصم پسر عمر بن خطاب را بخاطر شرابخوارى حد زد .