responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1063


شرمنده مىكند ، چرا عمر اينقدر ، در مقابل او كوتاه مىآيد و گذشت مىكند ، و بالاتر آنكه بشدت از او و نگريستن به او خوشش مى آيد ، آيا چنين روشى با تندخوئى و خشونت و بدخلقى مىسازد ؟ ! ! ) عمر كسى را مى پذيرد كه شديدا ذليل و تسليم او باشد . . . معاويه بخوبى از عهده اين امتحان برآمد ! !
عمر بن يحيى بن سعيد اموى از جدش روايت مىكند : معاويه نزد عمر آمد در حاليكه حله و لباس سبزى از حرير به تن داشت ، اصحاب نگاهى به او انداختند ، عمر وضع را كه چنين ديد ، با تازيانه ضربه‌اى به او زد ، معاويه به او گفت : ترا به خدا چكار مىكنى ، عمر بر گشت و نشست . همه اعتراض كردند كه چرا او را زدى ؟ هرگز در ميان قوم و قبيله‌ات نظير او پيدا مىشود ؟ عمر جواب داد : بخدا قسم جز خير و خوبى از او نديدم . و جز خير از او به من نرسيده است . چنانچه غير از اين بود ، رفتارى ديگر با او مىداشتم ، اما الان فقط بخاطر وضع موجود براى آنكه خودش را نگيرد ، او را زدم .
قبل از معاويه هم پدرش ابو سفيان رئيس مشركين قريش امتحانش را خوب پس داده بود و تسليم عمر شده بود ! !
- كنز العمال ج 13 ص 666 36017 - سعيد بن عامر بن محمد بن عمره مىگويد : عمر به مكه رفت . به او گفتم : ابو سفيان سيل را به طرف ما روانه كرده است ، عمر به سراغ او رفت و گفت : اين سنگ را بردار و ببر ، ابو سفيان آنرا برداشت و به دوش گرفت و برد ، دو باره سنگ ديگر و سنگ ديگرى عمر دستهايش را به آسمان بلند كرد و گفت : خدا را شكر كه در قلب مكه و محل قدرت و حشمت ابو سفيان ، به او دستور مىدهم و او چاره‌اى جز اطاعت ندارد .
36018 - جويرية بن اسماء مىگويد : عمر بن خطاب در كوچه‌هاى مكه راه مىرفت و مىگفت : درهاى خانه‌هايتان را بروبيد و جاروب كنيد . ابو سفيان را ديد ، به او هم همين را گفت : ابو سفيان گفت : چشم . تا آنجا كه ذليل و خوار شويم . دوباره گذار عمر به آنجا افتاد و ديد درب خانه او كثيف است ، به ابو سفيان گفت : آيا دستور ندادم درب خانه را تميز كنيد . سپس با تازيانه او را زد . هند ( همسر ابو سفيان ) صداى آنها را شنيد و به او گفت : بخدا قسم روزى بود كه اگر او را

1063

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1063
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست