responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احوال وآثار محمد بن جرير طبرى ( فارسي ) نویسنده : علي أكبر شهابي    جلد : 1  صفحه : 76


حبش و يمن كشته شدند و رشتهء سپاه دشمن از هم گسيخت ، چون حبشيان فرمانده خود را كشته ديدند همگى رو بهمزيست نهادند . درين هنگام « وهرز » فرمان داد كه نعش پسرش را از ميان ريگها برداشتند و دفن كردند و بجاى آن نعش مسروق را در ميان خاك افكندند تا عبرت بينندگان باشد .
ايرانيان درين جنگ از دشمن غنيمتهاى بسيار گرفتند كه افزون از شمارش بود . سواران ايرانى ، از مردم حبش و يمن پنجاه تن و شصت تن ميگرفتند و شانه‌هاى آنان را مىبستند و آنان هيچگونه مقاومتى نميكردند .
فرمانده ايرانى دستور داد كه عربها و مردم يمن را آزاد گذارند و كسى به آنان تعرضى نكند ولى همگى مردم حبش را بقتل رسانند ازينرو ايرانيان بجان حبشيان افتادند و از آنان درين جنگ جز تنى چند ، كسى جان بسلامت بيرون نبرد .
« وهرز » پس ازين فتح داخل شهر « صنعا » پايتخت يمن شد و تمام شهرهاى يمن را به تصرف آورد و بهر يك از شهرها از جانب خود عامل و حاكمى گسيل داشت .
يكى از شعراى معروف عرب بنام « ابو الصلت امية بن ابو الصلت ثقفى » دربارهء اين داستان و كمك خواستن سيف بن ذى يزن از قيصر روم و نااميد شدن او و كمك خواستن از انوشيروان و انجام دادن انوشيروان تقاضاى او را و شجاعت و دلاورى ايرانيان چنين گفته است :
< شعر > ليطلب الوتر امثال ابن ذى يزن ريّم فى البحر للاعداء احوالًا اتى هرقل و قد شالت نعامتهم فلم يجد عنده بعض الذى قالا ثم انتحى نحو كسرى بعد سابعة من السنين لقد ابعدت ايغالا حتى اتى ببنى الاحرار يحملهم انك لعمرى لقد اطولت قلقالا من مثل كسرى شهنشاه الملوك له او مثل و هرز يوم الجيش اذ صالا للله درّ هم من عصبة خرجوا ما ان ترى لهم فى الناس امثالا < / شعر >

76

نام کتاب : احوال وآثار محمد بن جرير طبرى ( فارسي ) نویسنده : علي أكبر شهابي    جلد : 1  صفحه : 76
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست