نام کتاب : احوال وآثار محمد بن جرير طبرى ( فارسي ) نویسنده : علي أكبر شهابي جلد : 1 صفحه : 14
فروتنى طبرى با مقام شامخى كه داشت و كوشش دائمى او در زياد كردن معلومات خود طبرى با مقام بلندى كه در ميان دانشمندان معاصر خود پيدا كرده بود و با احاطه و استيلائى كه بر علوم و فنون متداول زمان خود داشت معهذا هرگز خودبينى و غرورى از وى ديده نميشد و هيچ سوء ادب و بىاحترامى ازو نسبت به ديگران سر نميزد . چه بسيار اتفاق افتاد كه با يكى از علماى فقه و حديث و يا دانشمندان ديگر مباحثه كرد و برو چيره شد ولى كوچكترين حركتى ازو ظاهر نشد كه دليل خودپسندى و غرور وى و حقارت و نادانى طرف گردد . حتى گاهى شاگردان و اصحابش ميخواستند كه حريف و رقيب استاد را اهانت كنند و او شديدا آنان را منع ميكرد . اگر كسى ازو مسألهاى ميپرسيد كه نميدانست با نهايت صراحت و سادگى جهل خود را نسبت بان مسئله ميگفت و اگر مسئله مذكور متوقف بر فراگرفتن علم يا فنى بود كه وى تا آن هنگام نخوانده بود از سائل مهلت ميخواست و آنگاه بيدرنگ در صدد تحصيل آن علم بر مىآمد و از پاى فرو نمىنشست تا آن فن يا علم را فرا ميگرفت . حكايات و قضاياى زيادى درين زمينه در تاريخ زندگانى علمى و تحصيلى طبرى نوشته اند و ما در اين جا براى نمونه و عبرت دانش پژوهان يكى دو داستان را نقل ميكنيم . نوشتهاند هنگامى كه طبرى براى حضور در مجالس درس و بحث علما و فقهاى مصر بدان ديار كوچ كرد ، ويرا با يكى از علماى معروف شافعى آنجا بنام اسماعيل بن ابراهيم مزنى اتفاق مباحثه و مذاكره افتاد و دربارهء مسائل زيادى گفتگو شد از آن جمله در مسئلهء اجماع [1] كه طبرى خود در آن مسئله راى و مذهب خاصى داشت و در آن اجتهاد كرده بود . ابو بكر بن كامل شاگرد طبرى گفته است كه : « طبرى را با مزنى اتفاق ملاقات و مباحثهء علمى افتاد و پس از بحث و جدال زياد بطور آشكار طبرى بر مزنى فائق شد و در مجلس مباحثه شافعيون حضور داشتند و مباحثهء آن دو را مىشنيدند » ابن كامل از آنچه بين طبرى و مزنى گذشته چيزى ذكر نكرده است گويد
[1] اجماع يكى از دلائل چهارگانه است كه موضوع علم اصول فقه از آنها تشكيل مىشود .
14
نام کتاب : احوال وآثار محمد بن جرير طبرى ( فارسي ) نویسنده : علي أكبر شهابي جلد : 1 صفحه : 14