نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 99
پس آزادى معنوى [1] يعنى آزادى فكر از خرافات و اوهام و آزادى ارادهء انسانى از تعلقات و وابستگيهاى حيوانى . فكر آزاد منطقى فكر مىكند و ارادهء آزاد تعالى دارد ، از حدود خواسته هاى شهوانى و حيوانى بالاتر را مىخواهد . اما آن بالاتر چيست كه واقعاً ارادهء انسانى معطوف به آنجا بشود ؟ به عقيدهء ما جز « يا أيُّهَا الاْنْسانُ انَّكَ كادِحٌ الى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه » نخواهد بود . پيامبران موفقيت بزرگ اجتماعىشان در ناحيهء آزادى معنوى بود . در ناحيهء آزادى اجتماعى نيز موفقيتشان صد درجه از ديگران بيشتر بود ، به اين علت كه آزادى اجتماعى را توأم با آزادى معنوى دادند . آنچه در زمينهء تزكيهء نفس ، تقوا ، نفس امّاره ، اغواى شيطان ، وساوس شيطان ، يَعِدُهُمْ وَيُمَنّيهِمْ گفته شده است براى همين است كه نام آن را حريت ضمير و يا آزادى معنوى مىگذاريم ، و علت اينكه حريت ضمير و آزادى معنوىامّ الفضائل است اين است كه ريشهء همهء رذائل اجتماعى از قبيل دروغ ، تهمت ، غيبت ، ظلم ، و نفس پرستى و هواپرستى اسارت معنوى است . قرآن مىفرمايد : * ( وَمن يوقَ شُحَّ نَفْسِه فَاولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحونَ . ) * اما قسمت سوم يعنى وابستگى آزادى اجتماعى به آزادى معنوى بايد ببينيم سرچشمهء سلب آزاديهاى اجتماعى چيست چرا افراد و يا حكومتها آزاديهاى افراد ديگر را سلب مىكنند ؟ چند چيز ممكن است به عنوان علت ذكر شود [2] : 1 . جهالت . ممكن است گفته شود علت سلب آزاديها جهالت و نادانى است ، همچنان كه علت بسيارى از اقدامات ديگر بشر كه به زيانش بوده جهالت بوده است و با طلوع و ظهور علم از ميان رفته است . مثلًا بشر در مورد بيماريها چون علت را نمىشناخت چيزهايى
[1] . سعدى آزادى معنوى را اينطور تعبير كرده است : < شعر > اگر اين درنده خويى ز طبيعتت بميرد همه عمر زنده باشى به روان آدميت < / شعر > [2] . رجوع شود به ورقه هاى « عوامل آزادى » .
99
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 99