نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 77
معنى غير از آزادى مصطلح است ، پس آزادى از مختصات انسان است . آيا آزادى حق است يا تكليف ؟ : ج . خود آزادى حق نيست بلكه تكليف است كه متوجه ديگران است و منشأ انتزاع آن حقى است در طبيعت كه عبارت است از استعداد كمالى انسان بما هو انسان كه مانع ايجاد كردن در راه آن استعداد سبب محروميت و مغبونيت انسان مىگردد . آزادى تكليف است و قابل اسقاط نيست : د . علت اينكه آزادى غيرقابل سلب است اين است كه تكليف است و متوجه غيرخود شخص است و در تكليف قابليت سلب و اسقاط معنى ندارد ، تنها در حقوق است كه مىتوان از قابل اسقاط بودن آن بحث كرد . حق طبيعى حق طبيعت است و و قابل اسقاط نيست : تازه در حقوق نيز فرق است ميان حقوق طبيعى كه در عين اينكه حق فرد است حق طبيعت است و حقوق اجتماعى و موضوعه كه واضع آن خود انسانها و قوانين موضوعه مىباشند . حقوق موضوعه به معنى اين است كه قانون مجوز براى استفاده درست مىكند ، ولى حقوق طبيعى به معنى اين است كه طبيعت اين مسير را براى كمال خود انتخاب كرده است ، لهذا فرد در حقوق طبيعى حق اسقاط ندارد . لازمه حيثيت ذاتى انسان آزاد گذاشتن و مهمل گذاشتن او نيست : ه . گفتيم آزادى را علاوه بر آزادى ديگران ، مصالح خود فرد و همچنين مصالح اجتماع مىتواند محدود كند ، زيرا لازمهء حق طبيعى و حيثيت ذاتى انسان لزوم احترام هست ، اما لازمهء لزوم احترام كارى به كار او نداشتن نيست ، بلكه لازمهء آن اين است كه هر عملى كه استعدادهاى طبيعى را رشد بدهد جايز بشماريم . در فلسفهء اروپايى لازمهء احترام به حيثيت ذاتى انسان اين دانسته شده است كه خواسته ها و تمايلات و پسندها و انتخابهاى هر انسانى بايد محترم شمرده شود . مفهوم آزادى از نظر ما با مفهوم آزادى از [ نظر ] اروپايى متفاوت است : چون هر انسانى محترم است پس هر عقيده اى كه انتخاب كرد محترم است ولو آن عقيده سخيف ترين و موهن ترين و متناقض ترين عقايد با شأن و مقام انسان باشد [1] ، پس اگر انسانها گاوپرستى ( مثل هندوها ) يا عورت پرستى ( مثل ژاپنىها ) يا هر عقيدهء سخيف ديگر پيدا كنند به موجب اينكه انسانها اين عقيده را انتخاب كردهاند بر همهء انسانهاى