إسم الكتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 516)

دست خود تحقق بخشند بلكه بيشتر به اين صورت است كه انسان را چنان بسازند كه عدالت را ايده و آرمان خود قرار دهد و مؤمن به عدالت گردد .
10 . معلوم شد نه علم و دانش اقويا و نه شعور بيدار و متشكل ضعفا براى تحقق بخشيدن به اين آرمان انسانى مفيد و لااقل كافى نيست و قادر نيست عدالت را كنترل كند . تنها چيزى كه قادر است ايمان به عدالت است .
علم فقط روشنايى است . به قول ويل دورانت در مقدمه ( لذات فلسفه ) صفحه ماقبل آخر مقدمه :
« امروز فرهنگ ما سطحى و دانش ما خطرناك است ، زيرا از لحاظ ماشين توانگر و از نظر غايات و مقاصد فقير هستيم ، آن تعادل ذهنى كه وقتى از ايمان دينى برمىخاست از ميان رفته است . » .
علم قادر نيست در انسان حس احترام به حقوق و عدالت ايجاد كند ، همچنان كه قادر نيست حس فداكارى و گذشت ايجاد نمايد .
11 . عطف به نمرهء 8 ، آيهء « ضَرَبَ الله مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً . . . » اشاره به اين است كه تمام ميوه هاى پاك انسانيت چه به نام قانون و چه به نام اخلاق و چه به نام فلسفه اجتماعى ، از حق حاكميت ملى و آزادى و مساوات و غيره ، فقط از درخت ايمان چيده مىشود . عليهذا ايمان به عدالت بدون ايمان به خدا مفهوم ندارد .
12 . در ورقه هاى « اسلام و عدالت اجتماعى » شماره 14 گفتيم اقدامات اسلام در زمينهء تأمين عدالت اجتماعى در دو قسمت است . يكى در قسمت وضع قوانين و ايجاد امكانات مساوى قانونى . در مالكيت ، آزادى ، حق اشغال مقامات اجتماعى و مذهبى و قضائى و سياسى و نظامى و حق تعليم و تعلم و كسب هنر و انتخاب شغل و حرفه همه را على السويه قرار داده است و بالعكسِ جامعه هاى اريستوكراسى تبعيض و تفاوتى از اين لحاظ قائل نشده است . به علاوه كار را وظيفهء

51