نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 387
باشد يعنى خدمتگزار انسانيت بوده باشد و انديشه و كردارش همواره متوجه محافظت و تكميل انسانيت باشد . در دين انسانيت ، عشق مبدأ است و انتظام مبنا و ترقى غايت . فروغى در ص 131 مىگويد : « عجب اينكه دين انسانيت به قسمى كه اگوست كنت مقرر داشته در بسيارى از كشورهاى اروپا و امريكا پيروانى هم پيدا كرده كه محافلى تشكيل داده و به آداب و سنن آن دين عمل نموده و هنوز هم مىكنند و در پاريس خانهء اگوست كنت را كعبه دانسته و معشوقهء ناكام او را مانند مريم عذرا مىگيرند و عجبتر آنكه بعضى از اولياى اين دين از دانشمندان و مردمان بزرگوار بودهاند . » . در صفحه 132 مىگويد : « دين انسانيت اين قدرها هم سزاوار تخطئه نيست ، چه اولًا او دين را به آن معنى كه قدما مىگفتند كه از عالم غيب آمده نگرفته و امرى معقول ( ! ) قرار داده است ، ثانياً ديانت را براى استوارى بنياد مدنيت و هيئت اجتماعيه واجب دانسته است و اين عقيده را موجه ساخته و از كجا به اشتباه رفته باشد ؟ » . خيلى عجيب است كه فروغى آنچه را خود اروپاييان نشانهء خبط دماغ اگوست كنت دانستهاند او امرى معقول مىداند و احتمال مىدهد كه اشتباه نكرده باشد . بعد در آخر كار مىگويد فقط ايرادى كه بر اگوست كنت وارد است اين است كه اگر اصل دين كاتوليك منسوخ است ، آداب و مناسك آن هم منسوخ و نامتناسب با عصر علوم تحققى است ، پس چرا اگوست كنت اين آداب و مناسك را گرفته و چسبيده است ؟ و اگر آن آداب و مناسك مىتواند باقى باشد پس اصل دين كاتوليك هم مىتواند باقى
387
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 387