responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري    جلد : 1  صفحه : 326


جهازات مربوط به ما نيست ، زيرا موجب معيوب بودن انسان بماهو انسان نيست و لهذا نقص فضيلت و كمال شمرده نمىشود . انسان بى چشم يا كر و يا افليج از نظر انسانى همان اندازه مىتواند فاضل و مورد احترام باشد كه انسان سالم الاعضاء .
در قسمتهاى عصبى نيز مادامى كه در جهات روحى اختلالات ايجاد نكند ، مثلًا جنون يا بدبينى يا ترس و وحشت و يا لااقل عصبانيت و يا بيمارى تجسم و تخيل چيزهايى كه موجود نيست ايجاد ننمايد و صرفاً ضعف جسمى باشد مانند افرادى كه زود خسته مىشوند ، نمىتوانند مطالعه كنند و يا اينكه كار و مواجهه با ناملايمات بيش از حد فشار و رنج بر آنها وارد مىكند ، باز از بحث ما خارج است زيرا نقص در فضيلت انسانى نيست و يك انسان معيوب بما هو انسان تلقى نمىشود .
و اين خود نكته جالبى است كه عيبهاى جسمانى براى يك حيوان كاملًا عيب است و براى يك انسان از آن جهت كه انسان است عيب نيست . هيچ كس درباره يك فيلسوف مثلًا سقراط اين جهت را كه بدشكل و كوتاه قد بوده نقصى در كمالات انسانىاش نمىشمارد . حتى از نظر ماترياليستها اگر كسى بگويد مثلًا ماركس يا انگلس فلان نقص عضوى داشته است آن را نقص شخصيت نمىشمارد ، و اين خود دليل قاطعى است كه جنبه هاى جسمانى به هيچ وجه معيار خودى و شخصى نيست .
اگر گفته شود معيار شخصيت ساختمان تكاملى و سالم مغز است ، جواب اين است : اگر فرض كنيم مغز كاملًا سالم و بىعيب باشد ولى يكى از نواقص روحى كه بعداً خواهم گفت نظير جنون ( و از قضا علم امروز جنون در عين سلامت مغز را احياناً تأييد مىكند ) [ را داشته باشد ] شخصيت آن انسان را ناقص مىدانند ولى اگر فرض شود مغز ناسالم باشد از نظر طبى ولى خصايص روحى متعادل باشد ، آن را سالم و بىعيب مىشمارند .
اما نقص روحى همانطور كه در ورقه هاى « روح ، بيماريهاى

326

نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري    جلد : 1  صفحه : 326
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست