نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 317
تساوى حقوق غلط است : يكى زبردستان و خواجگان و يكى زيردستان و بندگان . اصالت و شرف متعلق به زبردستان است و آنها غايت وجودند و زيردستان آلت و وسيله اجراى اغراض ايشان مىباشند . . . هيئت اجتماعيه و مدنيت براى پيشرفت كار آن طبقه شريف تشكيل شده است ، نه چنان كه گمان رفته است كه زبردستان براى حفظ زيردستانند . زبردستان و نيرومندان كه خواجگانند بايد پرورش يابند تا از ايشان مردمان برتر به وجود آيند و انسان در مدارج صعود و ترقى قدم زند . اصول اخلاق قديم غلط است زيرا مبتنى برمحبت و رعايت زيردستان است : اصول اخلاقى كه مردم تاكنون پيروى كردهاند در صلاح عامه و طبقه اكثر يعنى زيردستان ترتيب داده شده نه در صلاح زبردستان و طبقه شريف . اين است كه بايد آن اصول را بهم زد و اصولى بايد اختيار كرد كه در صلاح حال شريفان باشد . حقيقت فقط اين است كه بايد توانا شد : نيكى و راستى و زيبايى امور حقيقى و مطلق نيستند ، آنچه حقيقت است اين است كه همه كس خواهان توانايى است ، نيك و زيبا و درست مىشمارد آنچه را براى اين غرض او سودمند باشد و او را توانا سازد كه بر ديگران چيره شود . خيانت اديان ، به عقيده نيچه : در آغاز امر دنيا بر وفق خواهش مردمان نيرومند مىگذشت [1] و ناتوانان ، زيردست و بنده ايشان بودند و لكن نيرومندان اندكند و ناتوانان بسيار . پس اين بسيارى را وسيله پيشرفت خود ساختند و به حيله و تدبير اصول رأفت و شفقت و فروتنى و غيرخواهى و مهربانى و عدالت و كرامت را در اذهان به صورت نيكى و دوستى و زيبايى جلوه دادند و قبولانيدند تا توانايى نيرومندان را تعديل كنند و از بندگى آنان رهايى يابند و اين مقصود را به وسيله اديان پيش بردند و نام خدا و حق را حصار آنها قرار دادند . سقراط و بودا آموزگاران بزرگ اين تعليماتند و از همه بزرگتر و بدتر ( به عقيده نيچه ) عيسى مسيح است كه از قوم يهود بود و آن قوم وقتى شوكتى داشتند و زبردست بودند و
[1] . برعكس نظر ماركسيستها كه مىگويند در آغاز امر زندگى و مالكيت اشتراكى بود و سعادت عمومى .
317
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 317