نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 290
سنگ و نه چيز ديگر . و به جهتى بايد گفت اين نوع كمال كمال گياهى و حيوانى است زيرا نتيجه اش رشد و نمو و تغذيه و توليد و احساس و جست و خيز و شهوت و غيره است . مسلماً در مورد انسان از آن جهت كه انسان است بايد نمونه و كاملى نه براساس برخوردارى بلكه براساس به فعليت رسيدن تمام استعدادها و ظهور و بروز كردن تمام خواص و آثار انسانى فرض كرد . بعلاوه اين تعريف صددرصد جنبهء فردى دارد يعنى فردى ضد اجتماعى . لازمه اين نوع كمال صرفاً تنازع است و حكومت قوى ، و هر نوع كارى كه مستلزم محروميت فردى و فداكارى باشد طبعاً نقص است . ( تعريف انسان كامل از آن جهت مشكل است كه انسان و استعدادهاى انسان مجهول است ، لهذا چاره اى نيست جز اينكه مجموعه نظريه ها درباره انسان كامل بيان شود ، و مخصوصاً ببينيم تعريف و ترسيم انسان كامل از نظر قرآن چيست . ) . ب . كمال انسان در درك « حقيقت » و در وصول به « حقيقت » است ، يعنى كمال مساوى است با « حقيقت » . انسان كامل يعنى انسان كاشف حقيقت و و اصل به حقيقت كه مجاز و باطل را پشت سر گذاشته است . عرفا از اين نظر دفاع مىكنند [1] و اساساً عرفان جز اين چيزى نيست . از نظر عرفان ، حقيقت مساوى است با وحدت ، مساوى است با خدا ، هرچه جز او است مجاز و بلكه باطل است ، * ( الا كل شئ ما خلا الله باطل ، هوالاوّل و الاخر والظاهر والباطن . . . ) * از نظر عرفا كمال مساوى است با حقيقت ، و حقيقت مساوى با وحدت ، و وحدت مساوى است با واجب الوجود . عرفا به نوعى « او »
[1] . شعر معروف مولوى : دى شيخ با چراغ همى گشت گرد شهر . . . ناظر به انسان كامل است .
290
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 290