نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 179
« اينك در انجام مقال مىافزاييم چون در گذشته دين مزديسنا از پادشاه كيانى گشتاسب كه سلسلهء وى از سيستان بود رونق گرفت ، از براى آينده نيز رونق مزديسنا را از رهانندگانى دانستهاند كه از كنار درياچهء همين خاك ظهور خواهند نمود . همچنين يادآور مىشويم كه يك بار وطن ما از پرتو يكى از رادمردان آن سرزمين نجات يافت . اين رادمرد يعقوب پسر ليث صفارى بود ( 253 - 265 ) كه از ده قرنين برخاست و بناى استقلال گذاشت و ايران را تقريباً پس از دويست و چهل سال اسارت از چنگال ستم عربها رهانيد . پس از اينكه دست اين دشمنان فرومايه از ايران كوتاه شد مليت ما دگرباره جانى گرفت و زبان منسوخ شدهء ما به دوران آمد . يعقوب پس از راندن بيگانگان و پاك كردن خاك نياكان قصد تسخير بغداد و برانداختن خليفه معتمد نموده گرچه به آرزوى خود نرسيد اما به كلى عربها را از ايران نوميد و ايرانيان را از بيم و هراس آنان آسوده ساخت . نظر به اينكه در ( مزديسنا ) نوميدى راه ندارد و در سراسر ( اوستا ) روزنهاى اميد گشوده ، هماره به رستگارى بشارت داده شده ، ما نيز اميدواريم كه ديگرباره خاك پاك پيغمبر ايران روى رستگارى بيند و از تمام جهات خواه از پيرامون درياچهء هامون و ارميه و خواه از كنار درياى خزر و فارس درهاى دانش و هنر به روى ما گشاده گردد و اهريمن جهل و تعصب از سرزمين ايران رخت بربندد و فرزندان آن از فرّ ايزدى و اخلاق نيك نياكان خود بهره مند گردند . » . معلوم مىشود پور داود به طرز احمقانه اى به خرافات ( اوستا ) كه از لحاظ اشتمال بر خرافات و موهومات كمتر نظير دارد پايبند است . اين احمق بجاى اينكه به اين مزخرفات بخندد مىخواهد ظهور يعقوب ليث را به حساب پيشگويى ( اوستا ) بگذارد . تازه خود يعقوب جز اينكه يك راهزنى بود چيزى نبود . آدم نمىداند به فكر آن آخوندها بيشتر بخندد كه هلاكو و امير تيمور و نادر را مجددين اسلام خواندهاند و يا به فكر اين مرد اروپارفتهء استاد دانشگاه كه جنبشهاى اصلاحى اروپا را از
179
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 179