رسالت خواهد رسيد . در هنگام ظهور وى خورشيد بيست شبانروز در ميان آسمان غيرمتحرك خواهد ايستاد . در عهد سلطنت روحانى هوشيدرماه ضحاك از كوه دماوند زنجير گسيخته دست ستم و كينه خواهد گشود . به فرمان اهورامزدا يل نامور گرشاسب نريمان از دشت زابلستان برخاسته آن ناپاك را هلاك خواهد كرد . در آخر دوازدهمين هزاره باز دوشيزه اى از خاندان بهروز در هامون خود شسته آبستن خواهد شد . از او سوشيانت آخرين آفريدهء اهورامزدا روى به جهان خواهد نمود . چون به سن سى سالگى رسد امانت رسالت مزديسنا به وى برگزار شود . به واسطهء غيرمتحرك ماندن خورشيد در وسط آسمان به عالميان ظهور سوشيانت و نوكنندهء جهان بشارت داده خواهد شد . از ظهور وى اهريمن نيست شود ، ديو دروغ نابود گردد . ياران جاودانى آن حضرت كه كيخسرو و گيو و گودرز و طوس و پشوتن و گرشاسب نريمان و غيره باشند نيز قيام كنند ، مردگان برخيزند ( رجعت ) و جهان معنوى روى نمايد . » .
در ذيل ص 301 از جلد دوم مىنويسد :
« در اينجا يادآور مىشويم كه در عهد هوشيدر پادشاهى به سر كار خواهد آمد كه او را بهرام ورجاوند خوانند . اين پادشاه كه ايران را نجات خواهد داد و در دادگسترى هوشيدر را يارى خواهد نمود نيز از پشت پادشاهان كيانى است . چنان كه ملاحظه مىشود در ( مزديسنا ) هميشه و در هر زمان و هر حال دين زرتشتى ارتباط تامى با سلسلهء كيانى دارد . » .
شايد « بهار » كه مىگويد : اين هزارهء تو همانا جنبش هوشيدر است ، نظر دارد كه « پهلوى » آن پادشاه كيانى حامى هوشيدر است .
در ص 302 از جلد 2 مىگويد :

178