نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 168
اين حديث ابوهريره است كه حالش معلوم است . تحقيقى در حال ساير رواتش نكردم . عجب اين است كه علماى شيعه به جاى اينكه اين حديث ضعيف سنّى را انتقاد كنند و بهترين دليلش اين است كه با تاريخ تطبيق نمىكند ، برعكس به فكر افتادهاند كه آنها هم مانند اهل تسنن يك مجددى در رأس هر صد سال بتراشند . كتب رجال و تراجم ما پر است از اينكه نام مجدد روى اين و آن بگذارند ، مثلًا ( روضات ) چنان كه يادم هست از وحيد بهبهانى به « سمّينا المجدّد » تعبير مىكند [1] . نشستهاند و حساب كردهاند كه بعد از رسول اكرم در اول هر قرن در ميان علماى شيعه چه كسانى مجدد و محيى دين بودهاند . در ( منتخب التواريخ ) از طبقه علما اينطور ترتيب مىدهد : امام باقر 2 عليه السلام ، امام رضا 3 عليه السلام ، كلينى 4 ، سيد مرتضى 5 يا شيخ مفيد ، طبرسى 6 ، خواجه 7 ، علامه 8 ، شهيد اول 9 ، محقق كركى 10 ، شيخ بهائى 11 ، مجلسى 12 ، وحيد بهبهانى 13 ، ميرزاى شيرازى 14 . يك بار هم از طبقه خلفا و سلاطين حساب مىكنند به اين ترتيب : عمربن عبدالعزيز 2 ، مأمون 3 ، مقتدر عباسى 4 ، عضدالدوله ديلمى 5 ، سلطان سنجر سلجوقى 6 ، هلاكوخان 7 ، شاه خدابنده 8 ، امير تيمور 9 ، شاه اسمعيل 10 ، شاه عباس 11 ، نادرشاه 12 ، فتحعليشاه 13 ( چهاردهم را حساب نكرده است ) . بر حساب اول ايرادهايى وارد است كه اولًا همه در رأس سده نبودهاند و ثانياً نسبت بعضىها با بعضى از علماى ديگر كه فقط گناهشان اين است كه در رأس سده نبودهاند ، ترجيح مرجوح بر راجح است . و بر حساب دوم ايرادها وارد است و علاوه بر دو ايراد گذشته ، اينها يك عقيده را تعقيب نمىكردهاند و آش شله قلمكارى است و چيزى است كه لايرضى به شيعى و لا سنّى . خود اين فكر و اين حديث مجعول يكى از علف هرزه هايى است كه در فكر دينى اسلامى ما پيدا شده و استعداد پذيرش ملت از اين
[1] . در خاتمه ( مستدرك ) نيز اين لقب را به بعضى مىدهد .
168
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 168