نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 165
< شعر > دين تو را از پى آرايشند از پى آرايش و پيرايشند بس كه ببستند بر او برگ و ساز گر تو ببينى نشناسيش باز < / شعر > ( در ( مخزن الاسرار ) پيدا نشد ) . در ( مخزن الاسرار ) صفحهء 11 مىگويد : < شعر > خاك تو بويى به ولايت سپرد باد نفاق آمد و آن بوى برد باز كش اين مسند از آسودگان غسل ده اين منبر از آلودگان خانهء غولند بپردازشان در غله دان عدم اندازشان كم كن اجرى كه زيادت خورند خاص كن اقطاع كه غارت گرند از طرفى رخنهء دين مىكنند وز دگر اطراف كمين مىكنند يا عليى در صف ميدان فرست يا عمرى در ره شيطان فرست < / شعر > 4 . منسوب به حديث است كه : * ( لا يزال يؤيّد هذا الدين بالرّجل الفاسق ) * . نمىدانم اين حديث معتبر است يا نه ، ولى هرچه هست در اين حديث نفرموده كه اين دين به وسيلهء فاسق احياء مىشود بلكه فرموده اين دين به وسيلهء فاسق تأييد مىشود به اينكه دشمنى از دشمنان دين برانداخته مىشود از باب « اصدقاؤك ثلاثة . . . و عدوّ عدوّك » . 5 . احياء علم به عمل است . * ( انّ حيوة الارض بالنّاس و حيوة الناس بالعلم و حيوة العلم بالعمل . . . ) * 6 . حيات آن است كه بر او آثار مخصوصى مترتب است و چون مجهول الكنه است بعضى آن را فقط به نوعى از ترتب آثار شناختهاند . هر نوع حياتى مثل حيات گياهى و حيوانى و انسانى و اجتماعى و دينى همه حقايقى است كه يك نوع آثار بر آن مترتب است . پس جامعهء اسلامى از لحاظ دينى آنوقت ذى حيوة و زنده است كه آثارى كه از دين اسلام مطلوب است و خود اسلام آن آثار را ذكر مىكند مترتب شود از قبيل عزت و سربلندى و همدردى و همفكرى ، * ( أشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ ) * و امثال اينها ، اما در وقتى كه هيچ اثرى از آن آثار مترتب نباشد نمىشود نام حيات روى آن گذاشت ، بلكه در وقتى كه اثر معكوس بر آن مترتب شود مثل عصر حاضر كه مسلمين منحطترين اقوام دنيا هستند و درست مثل معروف را به ياد مىآورد كه اشخاصى رفتند مناره
165
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 165