است ، نقص عضوى يا فلج عضوى پيدا مىكند ، روح چه در قسمت تمايلات و غرايز و چه در قسمت افكار و انديشه ها چنين است .
لزوم شناخت سازمان :
اسلام در درجهء اول يك سيستم رهبرى است داراى يك زيرسازى فكرى ، و يك زيربناى فكرى دارد . آن زيربناى فكرى خود سازمانى دارد كه تلقى ما از او بايد به نحو صحيحى باشد تا اثر مطلوب را ببخشد . فرضاً همهء مواد و مصالح فكرى كه نظم و ترتيب خاص ، تناسب خاص و شكل خاص دارد موجود باشد ولى [ مجموعه آنها ] فاقد نظم يا تناسب و شكل باشد ممكن است اثر معكوس بدهد . يك اندام زيبا و فعال آنگاه زيبا و فعال است كه سه جهت فوق را حفظ كند ، اما اگر مثلًا دست بجاى پا و پا بالعكس باشد يعنى بالا پايين و پايين بالا قرار گيرد ، يا فاقد تناسب باشد مثلًا دست به حجم پا و پا به حجم دست درآيد يا دست به شكل پا و پا به شكل دست درآيد ، هم زيبايى را از دست مىدهد هم فعاليت را .
على عليه السلام مىفرمايد دربارهء بعد از خودش : « و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوباً » . آيهء قرآن است : « وَما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتى أرَيْناكَ » . . . اين داستانى دارد . .
8 . انديشه و تفكر فصل مميز انسان از حيوان است ، ولى تفكر يك نوع نيست و به همين دليل واقعاً انسانها يك نوع نيستند . برخى طرز تفكرشان يك تفكر ممسوخ است ، عقلشان ممسوخ است ، همچنانكه ممكن است مكتبى را در فكر خود مسخ كنند آنچنانكه ما امروز اسلام را مسخ كرده‌ايم .
9 . ضرورت دستيابى ما به تفكر اصيل اسلامى از اين جهت است كه اولًا تا آن تفكر صحيح را به دست نياوريم خود ما كه مسلمانيم از مسلمانى خود نتيجه نمىگيريم . ثانياً امروز احساس مىكنيم كه در جوانان ما يك عطش وجود دارد ، آن عطش پيوستن به يك مكتب فكرى است و مىبينيم كه غالباً به يكى از مكاتب فكرى اروپا مىپيوندند ، يا شرقى و يا غربى .

157