نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 110
17 . در مقالهء « كارنامهء اسلام » دكتر زرين كوب ( جلد دوم ( محمد خاتم پيامبران ) صفحهء 66 مىگويد : « تمدن اسلامى كه لااقل از پايان فتوح مسلمين تا ظهور مغول قلمرو اسلام را از لحاظ نظم و انضباط اخلاقى ، برترى سطح زندگى ، سعهء صدر و اجتناب از تعصب ، توسعه و ترقى علم و ادب ، طى قرنهاى دراز پيشاهنگ تمام دنياى متمدن و مربى فرهنگ عالم انسانيت قرار داد ، بى شك يك دورهء درخشان از تمدن انسانى است . . . پيچيدگى عظيم نژادى و فرهنگى دنياى اسلام حتى در آن روزهاى آميختگى اقوام و فرهنگها چنان غريب مىنمايد كه مورّخ از خود مىپرسد روابط دينى بايد چقدر استوار باشد تا اين مايه عناصر نامتجانس را با هم نگه دارد . . . اما اين فعاليت بايد به حساب تشويق و مساعدت اسلام گذاشته آيد يا به حساب شور و علاقهء مسلمانانى كه در ايجاد و به ثمررسانيدن آن فعاليت داشتهاند ؟ شك نيست كه سهم اقوام گونه گون كه در توسعهء اين تمدن بذل مساعى كردهاند نبايد از نظر محقق دور بماند ، اما آنچه اين مايه ترقيات علمى و پيشرفتهاى مادى را براى مسلمين ميسر ساخت درحقيقت همان اسلام بود كه با تشويق مسلمين به علم و ترويج نشاط حياتى ، روح معاضدت و تساهل را جانشين تعصبات دنياى باستانى كرد . . . در دنيايى كه اسلام به آن وارد شد ، آن روح تساهل و اعتدال در حال زوال بود . از دو نيروى بزرگ آن روز دنيا بيزانس در اثر تعصبات مسيحى كه روزبه روز در آن بيشتر غرق مىشد هر روز علاقهء خود را بيش از پيش با علم و فلسفه قطع مىكرد . تعطيل فعاليت فلاسفه به وسيلهء ژوستى نيان اعلام قطع ارتباط قريب الوقوع بود بين دنياى روم با تمدن و علم . در ايران هم اظهار علاقهء خسرو انوشيروان به معرفت و فكر يك دولت مستعجل بود ، و باز تعصباتى كه برزويهء طبيب در مقدمهء ( كليله و دمنه ) به آن اشارت دارد هر نوع احياء معرفت را در اين سرزمين غيرممكن كرد . در چنين دنيايى كه اسير تعصبات دينى و قومى بود ، اسلام نفخهء تازه اى دميد ،
110
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 110