responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 536


دليل بر تشيّعش مىآورند كه پس از آن خلفاء كه قضاء بد بودند تو آمدى و قضاء خوب شدى . انصاف اين است كه روحش از اين معنى خبر ندارد ، بارى امير ( عليه السلام ) در جواب آن پهلوان فرمود كه اوّل به جهت رضاى خدا قصد كشتن تو كردم چون بىادبى كردى در خود ديدم كه حال براى خود هم بر تو غضبناكم اگر تو را بكشم خالصاً للّه نيست دست كشيدم :
گفت من تيغ از پى حق مىزنم * بنده حقّم نه مامور تنم تا آنكه مىگويد :
چون درآمد علّتى اندر غزا * تيغ را ديدم نهان كردن سزا تا احب للّه آيد نام من * تا كه ابغض للّه آيد كام من ( 1 ) تا آنكه مىگويد :
از غرض حرّم گواهى حرّ شنو * كه گواهى بندگان نرزد بجَوْ ( 2 ) و اين ردّ نمودن شهادت مملوك مذهب سنّيان است ، در احاديث اهل بيت ( عليهم السلام ) است كه اوّل كسى كه شهادت مملوك را ردّ نمود عمر بود ، اگرچه در بعضى علما شيعه هم سرايت كرده ، امّا اشتباه است .
تا آنكه از زبان امير ( عليه السلام ) مىگويد :
من چنان مردم كه در خوبى خويش * نوش لطف من نشد در قهر نيش ( 3 ) يعنى به تو احسانها مىكنم .
گفت پيغمبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) به گوش چاكرم * كو برد روزى ز گردن اين سرم او همى گويد بكش پيشين مرا * تا نيايد از من اين منكر خطا من همى گويم بر وجفّ القلم * زين قلم بس سرنكون گردد عَلَم


1 - مثنوى ، دفتر اوّل ، 3787 . 2 - مثنوى ، دفتر اوّل ، 3812 . 3 - مثنوى ، دفتر اوّل ، 3844 .

536

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 536
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست