responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 530


خوش و چنگش در جوانى صوت اسرافيلى بود كه جان در بدنها داخل مىكرد مثل نواهاى ساير اولياءاللّه ، چون پير شد و فقير بود رفت به گورستان كه از براى خدا بنوازد و مزد بگيرد ، در خواب وحى الهى به عمر رسيد كه مبلغى از بيت المال بردار و به آن دوست ما برسان در گورستان مدينه ( 1 ) ، مىگويد : در بيان اينكه نوا و گفته اولياءاگرچه از حلقوم ايشان است امّا از خداوند است نظم :
نورخواه از مه طلب خواهى ز خور * نور مه هم ز آفتاب است اى پسر مقتبس شو زود چون يا بى نجوم * گفت پيغمبر كه اصحابى نجوم ( 2 ) اين اشاره است به حديث جعلى سنيّها كه نبىّ ( صلى الله عليه وآله و سلم ) فرمود :
اصحابى كالنجوم بايّهم اقتدايتم اهتديتم . ( 3 ) « صحابه من مثل ستارگان مىباشند ، به هر يك پيروى كنيد در راه مىرويد . » بارى نمىدانم شاهدكم بود كه به اين حديث دروغ موضوعى متمسك شود اگر ناخوشى ندارد ؟ بعد از اينها مىگويد در بيان اينكه بايد سالك هميشه مترصّد نفحات و رحمتهاى الهى باشد از هر كسى كه از خدا ، مىگويد :
مصطفى آمد كه سازد همدمى * كلّمينى يا حميراء كلّمى تا آنجا كه مىگويد :
اين حميرا لفظ تانيث است و جان * نام تانيثش نهند اين تازيان ( 4 ) نظر كن كه اوّل پير سازنده غنا كننده را اسرافيل مىداند و در آخر آن پير توبه مىكند كه اى خدا هفتاد سال تو را معصيت كردم و عمر را محلّ وحى مىداند و صحابه را از اولياء مىشمارد ، عايشه را صاحب نفحات خدا مىداند ، جان پيغمبر مىداند .


1 - مثنوى ، دفتر اوّل ، 1913 به بعد . 2 - مثنوى ، نسخه كتابفروشى اسلاميه ، دفتر اوّل ، صفحه 54 ، سطر 8 ، اين شعر در نسخه نيكلسون نيست . 3 - مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى ، 15 ، كنوز الحقائق ، 12 . 4 - مثنوى ، دفتر اوّل ، 1972 .

530

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 530
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست