responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 529


گفت آدم كه ظلمنا نفسنا * او ز فعل حق نبد غافل چو ما در گنه او از ادب پنهانش كرد * زان گنه بر خود زدن او بربخورد بعد توبه گفتش اى آدم نه من * آفريدم در تو آن جرم محن نى كه تقدير قضاى من بُد آن * چون به وقت عذر كردى آن نهان گفت ترسيدم ادب نگذاشتم * گفت من هم پاس آنت داشتم هر كه آرد حرمت او حرمت برد الخ . ( 1 ) اى عاقل نظر كن كه اين مرد در صفحه سى و يكم آدم را عاصى و غاوى و گمراه ناميده و در اينجا بىتقصير و با ادب خوانده و خدا را فاعل [ كار ] آدم دانسته .
و از اين مقول سخن بسيار دارد ، چنان كه در اواخر همين جلد اوّل از حكايت گفته اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) بابن ملجم لعين معلوم مىشود كه امير ( عليه السلام ) به او مىفرمايد كه : آلت حقّى و فاعل دست حقّ تا مىفرمايد : غم مخور فردا شفيع تو منم ( 2 ) سبحان اللّه گناه ناكرده شفاعت را چه مىكند ؟
عصيان نكرده آدم ، خدا عصى آدم مىفرمايد ، فتاب عليه مىفرمايد ، صريح كلام اين مرد اين است كه ابليس « ربّ بما اغوتنيى » گفت و راست گفت ; چون بىادبى كرد مردود شد . و آدم ربّنا ظلمنا گفت و دروغ گفت ، امّا چون ادب كرده مقبول شد ، اى مرد تو قائل بحسن و قبح نيستى ، ادب و بىادبى نزد تو يكى است ، اگر قائل بودى چگونه راست را موجب قرب نمىدانستى و دروغ را موجب مىديدى ؟
بارى در صفحات بعد هم از اين مزخرفات بسيار دارد ، خصوصاً در صفحه چهل و يكم و دوّم و مابعد آنها ، غالباً هم در وحدت وجود است .
در صفحه چهل و هفتم در داستان آن پير جنگى مطرب كه در زمان عمر بود آواز


1 - مثنوى ، دفتر اوّل ، 1489 . 2 - مثنوى ، دفتر اوّل ، 3942 .

529

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 529
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست