نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 505
و امّا آنچه را به عنوان كرامت از كارهاى منصور حلاّج نقل كردهاند ، اختصاص به او ندارد . به عنوان نمونه به مطلبى كه ذيلاً از كتاب جامع التفاسير ( 1 ) « خطى » كه نسخه آن در كتابخانه وزيرى يزد تحت شماره 2990 موجود است توجه كنيد . در اين كتاب از شيخ احمد احسائى تنقيد كرده مىگويد : « ارباب طلسمات وقتى كه مبالغه كنند در تجريد و تفريد و رياضات و انخلاع از شوائب جسمانيّه و اتصال به مجرّدات روحانيه ، حاصل مىشود براى ايشان تسخير ارباب انواع ، پس حكمشان بر ايشان نافذ مىگردد ، چنان كه بعضى رفع طاعون كردند از بعض بلاد ، و ميرفندرسكى منع كرد پشّه را از حجرهاى كه در اصفهان داشت ، و بعضى ميان لشگرى عظيم قدح آبى گذاشتند و همه از او خوردند و كم نشد ، و شهر « نوبه » از نيل دور بود ، و به درياى شور نزديك ، بعضى از حكما بيرون دروازه شهر حوضى از سنگ سياه ساخت كه اهل شهر هرچه از او بردارند كم نمىشد » . و مرحوم مجلسى در بحارالانوار از تفسير على بن ابراهيم ذيل آيه مباركه لتجدنّ أشدّ الناس عداوةً للذين آمنوا اليهود ( 2 ) نقل كرده است كه : چون مسلمانها به سرپرستى جعفر بن ابى طالب ( عليهما السلام ) به حبشه هجرت كردند ، كفّار عمرو عاص مكّار و عمارة بن وليد جوان زيباروى را از پى آنان روانه كردند ، بالأخره با دسيسه عمرو بين عماره و كنيز مخصوص نجاشى مراوده برقرار شد ، نجاشى چون از قضيّه باخبر شد به ساحران گفت او را سحر كنند ، پس مثل وحوش شد و با انسانها انس نمىگرفت ، رفقايش او را گرفتند ، او اضطراب كرد تا از دنيا رفت . ( 3 ) و در احوال جندب بن كعب نوشتهاند كه روزى در حضور وليد بن عقبه والى كوفه - همان كه شراب خورد و مست به مسجد آمد و مردم از او به عثمان شكايت بردند - شعبده بازى كارهاى عجيب مىكرد ، به عنوان نمونه از دهان خر به شكم او
1 - ظاهراً مؤلّف كتاب از فضلاء متأخرين است . 2 - سوره مائده ، آيه 82 . يعنى : همانا بيابى سختترين مردم را در دشمنى با آنان كه ايمان آوردهاند ، يهوديان . 3 - بحارالانوار 18 / 416 .
505
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 505