نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 445
و سومى سروده : « همه جا خانه عشق است چه مسجد چه كنشت » ممكن است كسى گول ظاهر اين اشعار را كه ظاهراً دم از عشق خدا مىزند بخورد ، لكن بايد دانست كه نوع اين صوفيه كه موجودات را ظهور خدا مىدانند و به وحدت وجود و موجود قائلند ، بالطبع رو به امردان نيكو روى آورده و در اين راه به سير و سلوك خويش پرداختهاند . البتّه لازم به تذكّر است كه برخى از علما و شعراء حكيم كه نظير اين الفاظ را به كار بردهاند قطعاً از اين معانى برئ بودهاند . و سخن ما با گروه مشخصى است كه در لابلاى اين نوشتار با آنان بيشتر آشنا شده ايد . در قسمتى از نامه شيخ المشايخ مرحوم شيخ جعفر نجفى به اهل خوى كه در اواخر بحث وحدت وجود بدان اشارت رفت و در خيراتيه نيز مذكور است چنين آمده است : « فدقّوا الطبول و غنوا بالمزامير و أظهروا العشق اللطيف الخبير و اكثروا النظر الى المرد الحسان » ( 1 ) « اينان در مجالس خود با انواع آلات لهو به طرب مىپردازند و عشق خدا را در ظاهر ادعا مىكنند ، و به امردان نيكو روى زياد نگاه مىكنند . » شرح حال و وجد بعض مشايخ صوفيّه قبلاً گذشت ، همچنين به شرح احوال شيخ فخرالدين ابراهيم مشتهر به عراقى و عشق او به امردان مراجعه كنيد . ( 2 ) مثنوى درباره ادعاء خدايى بايزيد كه بعداً درباره آن بحث خواهيم كرد ، گفته : عشق آمد عقل او بيچاره شد * صبح آمد شمع او آواره شد ( 3 ) نگارنده گويد : اين شعر را راست گفته ; زيرا به عشاق حالت ماليخوليا و جنون
1 - خيراتيه : 1 / 119 . 2 - خيراتيه 1 / 443 به نقل از نفحات الانس . 3 - مثنوى دفتر چهارم صفحه 393 چاپ كتابفروشى اسلاميه شماره 19 . در نسخه نيكلسون نيست .
445
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 445