نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 437
الظالمون علوّاً كبيراً ; بلكه إخبارى است از آينده براى امر به سجده براى خدا به جهت تكريم آدم . ناگفته نماند كه شيخ احمد غزّالى كه نسبت خرقه مثنوى و شاه نعمت اللّه به او مىرسد گفته : هر كس از شيطان كه بر آدم سجده نكرد علم توحيد نياموزد موحّد نيست . در حالى كه اين سجده بر آدم نبود ، از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيده شد : آيا سجده بر غير خدا جايز است ؟ فرمود : نه ، گفتند : پس چگونه خداوند ملائكه را امر فرمود كه بر آدم سجده كنند ؟ پس حضرت فرمود : هر كس به فرمان خداوند سجده كند پس براى خداوند سجده كرده است ، بنابر اين سجده او براى خداست ; زيرا به فرمان اوست . ( 1 ) و امّا مصراع دوّم شعر او كه مىگويد : « جانشان در بحر قدرت تا به حلق » سخنى است درويشى و نامفهوم ; زيرا هنوز آدمى نبوده ونفخ روحى نشده بوده ، و خداوند فرموده است : هل أتى على الإنسان حين من الدهر لم يكن شيئاً مذكوراً . ( 2 ) « آيا گذشت بر انسان زمانى از روزگار كه نبود چيزى ياد شده . » همچنين عالم ذرّ هم نبوده است ، خداوند متعال مىفرمايد : و اذ أخذ ربّك من بنى آدم من ظهورهم ذريّتهم و أشهدهم ( 3 ) على انفسهم ألست بربّكم قالوا بلى . « و هنگامى كه خداى تو از پشت فرزندان آدم ذريه آنها را برگرفت و آنها را بر خود گواه ساخت كه من پروردگار شما نيستم ؟ همه گفتند بلى . » و اگر مراد او عالم ارواح باشد مربوط به مثنوى و ايجاد خلق نيست و امثال او را به آن راه نيست ; خداوند فرموده است :