نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 395
را يك شخص بداند ! ؟ سپس ايشان سه قسم ديگر از وحدت وجود را عنوان و بعضى را نفى و بعضى را قبول مىكند ، رحمة اللّه عليه . در آخر كتاب « عارف و صوفى چه مىگويند » ( 1 ) مىنويسد : بعد از تحرّى در آيين تصوّف و فلسفه ، وحدت وجود و موجود براى ما ثابت نمىشود ، بلكه مجموع اين مطالب حقانيّت توحيد مخالف آن يعنى توحيد فطرى را كه بر اساس غيريّت و مباينت و عدم مجانست واقعيت خالق و مخلوق است ، بر ما روشنتر وتثبيت مىكند . و مرحوم صاحب رساله حاج ميرزا على اكبر مصلايى يزدى درباره مثنوى مىگويد : گويا شك براى من باقى نمانده كه كتاب مثنوى مشتمل بر اشتباهاتى است كه سراينده عمداً مرتكب شده و به گمراهى رفته و گمراه كننده است . در خاتمه بحث وحدت ، نظرى مىافكنيم بر كلام مرحوم عالم فقيه اصولى محقق ميرزا ابوالقاسم قمى جيلانى صاحب كتاب قوانين الاصول در اصول فقه ، غنائم الايّام در فقه ، و كتاب جامع الشتات در فنون مختلفه كه در آخر آن رساله رد صوفيه است ، و از چهرههاى درخشان علماء اماميه است علماً و عملاً ، و معاصر فتحعليشاه بودهاند . فقيه نامبرده نامهاى به شاه مرقوم داشته و شاه را از تمايل به تصوّف برحذر داشته است ، علّت نگاشتن اين نامه آن بوده است كه شخصى به نام ميرزا عبدالوهاب « معتمدالدولة » از فضلاء عرفاء زمان و ملقّب به منشى الممالك كه از نزديكان شاه بود ، كتابى در تصوّف ترتيب داده و براى جلب شاه به تصوّف به او
1 - نوشته مرحوم فقيه زاهد حكيم و عارف خداشناس آقاى حاج ميرزا جود آغا تهرانى الاصل ، مشهدى المسكن و الخاتمه شاگرد بزرگ مرحوم معاصر آقاى آميرزا مهدى اصفهانى مشهدى المسكن و الخاتمه ، اعلى اللّه مقامهما ، و مكرّر نام كتاب و صاحب آن گذشت ، و يكى از مدارك ارزنده ما در اين نوشتار است .
395
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 395