نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 382
علاوه بر ادّله نقليّه از كتاب و سنت . امّا مثنوى درباره موسى و فرعون و موارد ديگر به مذهب وحدت وجود شعر سروده و همه را منكر شده است ، و گفته : چونكه بىرنگى اسير رنگ شد . . . كه همانطور كه از قول ابوريحان گذشت عين گفتار هنديان است ، و همچنين مطابق با گفتار عرفاء و صوفيه است ، همانطور كه از كتاب عارف و صوفى چه مىگويندگذشت . در اين باره كلام فقيه فيلسوف معاصر مرحوم آ سيد ابوالحسن قزوينى رحمة اللّه عليه و غير ايشان خواهد آمد . امّا شعر بعد كه گفته است : « چون به بىرنگى رسى كان داشتى . » به ضميمه نمونه هايى كه قبلاً ياد شد ، از دو جهت با همه اديان مخالف است و همين طور با صريح قرآن ، اوّل از جهت معاد كه بحث آن گذشت ، دوم راجع به شخص موسى و فرعون . و عجيب آن است كه اين صوفىهاى افراطى فرعون را مهتدى مىدانند . ( 1 ) چون محيى الدين و سهل بن عبداللّه شوشترى . و عجيبتر آنكه بعض آنها اعتراض كرده و گفتهاند : فرعون و منصور هر دو أنا الحق گفتند ، چرا بايد فرعون در سجّين و منصور در عليّين باشد ( 2 ) ؟ و مثنوى با آنكه در اشعار خود فرعون را مذمّت بسيار كرده و او را لعين خوانده و درباره او گفته است : در همه عمرش نديد او درد سر * تا ننالد پيش حق آن بد گهر ( 3 ) در عين حال مىگويد : « موسى و فرعون دارند آشتى » همانطور كه درباره ابن ملجم و على ( عليه السلام ) سروده ، و اين شعر و اشعار ديگر او كه آورديم مضمون شعر شبسترى است كه گفته :