نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 381
إسم الكتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 639)
خداوند از آن . » و مرحوم محدّث قمى رضوان اللّه عليه در كتاب سفينة البحار از مرحوم مجلسىدر بحارالانوار مطلبى نقل مىكند كه ترجمه آن چنين است : « بدان كه قول به معاد جسمانى از چيزهايى است كه تمام اهل اديان در مورد آن اتفاق دارند ، و از ضروريات دين است و منكر آن از مسلمانان نيست ، آيات قرآن نصّ در اين مطلب است و تأويل آنها معقول نيست ، و روايات درباره آن متواتر است كه نه ردّ آنها ممكن است و نه خدشهاى بر آنان توان كرد ، و بيشتر فلاسفه ملحد آن را رد كردهاند و دليل آنان امتناع اعاده معدوم است و دليلى هم بر آن اقامه نكردهاند . و از جالينوس نقل شده كه در امر معاد از متوقّفين است . » ( 1 ) شما خواننده گرامى بدانيد و مىدانيد كه از قديمترين زمان تا به حال هر كس در اسلام اعم از اهل سنت و اماميه كتاب اصول عقايد نوشتهاند ، مسأله معاد جسمانى را در آن ثبت كرده و نوشتهاند ، و باز شما را به خواندن كتاب عقائد الاماميّه ( 2 ) تأليف علاّمه معاصر مرحوم شيخ محمدرضا مظفّر توصيه مىكنم . مرحوم كاشف الغطاء مىفرمايد : دليل در اثبات معاد آن است كه اگر نبود ، دادخواهى بندگان بدون پاسخ مىماند و بدكار و نيكوكار مساوى مىشدند . . . و فرقى بين برترين پيامبران و شقىترين ستمكاران نبود . . . ( 3 ) ، و سيوطى در رساله اصول دين خود گفته : معاد يعنى عود جسم بعد از نابود شدن با همان اجزاء و عوارض ، حق است . ( 4 ) اين استدلال مرحوم كاشف الغطاء ( رحمه الله ) بهترين دليل عقلى بر معاد است از قائلين به حسن و قبح عقلى كه خلاصه آن اين است كه اگر معاد نباشد ظلم لازم مىآيد ،