نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 375
چون به بىرنگى رسى كان داشتى * موسى و فرعون دارند آشتى ( 1 ) و عجب آن است كه خود مكرّر فرعون را ملعون شمرده و گفته : آن أنا منصور رحمت شد يقين * آن انا فرعون لعنت شد ببين ( 2 ) و در جاى ديگر أنا الحقّ منصور را ستوده و انا الحق فرعون را مذمت كرده و گفته است : بود أنا الحق بر لب منصور نور * بود أنا الحق بر لب فرعون زور ( 3 ) در كتاب بررسى و تاريخ تصوّف آمده است : در ميان مباحث عرفانى نوافلاطونى كه در ميان متصوّفه جلب نظر كرد عقيده به وحدت وجود بود . ( 4 ) در خيراتيه آمده است : بايزيد و حلاّج سرمست باده وحدت وجود گشته ، بعضى از آنان حالت جنون آميزى به خود گرفتند ، و در احوال شيخ عبداللّه بلبانىمذكور است كه گفت : زاهد از من سئوالى كرد كه جواب آن اين بود : من غير خدا نيستم . ( 5 ) و در كتاب سابق الذكر از ابوريحان بيرونى مذكور است كه : « هنديان مىگويند : بود حقيقت واحد است و آن علّت نخستين مىباشد كه به صورتهاى گوناگون از صحنه وجود پديدار گشته است . » ( 6 ) حضرت علاّمه محقّق قمّى ( رحمه الله ) مىفرمايد : « و بعضى ديگر از غلاة مىگويند كه خدا ظاهر مىشود در صورتى از خلقش ، و منتقل مىشود از صورتى به صورت ديگر ، و هر وقت كسى آنها را شناخت تكليف از او ساقط مىشود . » ( 7 )
1 - مثنوى : دفتر اوّل ، 2525 . 2 - مثنوى : دفتر دوّم ، 2553 . 3 - مثنوى : دفتر دوّم ، 305 . 4 - كتاب بررسى و تاريخ تصوف ، 306 . 5 - خيراتيه 1 / 222 . 6 - همان مدرك 34 ، از ترجمه تحقيق ماللهند . 7 - اواخر جامع الشتات ، 805 .
375
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 375