نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 360
خويش خسروان دانند . از گذشته به ياد دارم كه مرحوم سيد على خان در شرح صحيفه ذيل دعاى هفدهم چنين نوشته بود : شهرستانى در « ملل و نحل » هفت شبهه به نحو سؤال و جواب از شيطان راجع به خلقت او و غيره بيان كرده و گفته است : اين مطالب در توراة متفرّقه و شرح اناجيل اربعه مسطور است ، بعد از فخر رازى نقل كرده كه گفته است : اگر اوّلين و آخرين جمع شوند نمىتوانند از اين شبهات جواب دهند مگر با قول خداوند كه مىفرمايد : لايسئل عمّا يفعل و هم يسئلون . بعد از بعض علماء جواب عقلى از اشكالات فرضى شيطان را نقل مىكند ، و مقصود فخر رازى از اين كلام إثبات مذهب اشاعره است كه خدا فاعل مختار است و بنابراين قول به تخصيص و اينكه خلقت هر چيز در زمان و مكان خاص علتى مخصوص دارد صحيح نيست . بعد مرحوم سيد شروع مىفرمايد در بيان رفع اشكالها و بيان علل و حكمتها . ( 1 ) جزاه اللّه خيراً . و شايد بنابر همين نفى تخصيص و اثبات عدم قابليت باشد كه مثنوى مىگويد : گفت در شطرنج كين خانه رخ است * گفت خانه اش از كجا آمد بدست خانه را بخريد يا ميراث يافت * فرّخ آنكس كوسوى معنى شتافت ( 2 ) موضوع شطرنج قراردادى است ، امّا در عالم قاعدهاى نزد عقلاء مسلمتر از اين قاعده نيست كه هر چيز نياز به علت دارد و معلول بىعلّت ممكن نيست ، و گرنه اثبات هيچ چيز ممكن نيست . بهرحال چون دانستى كه صفات خداوند بر دو گونه است ، يعنى صفات ذات و