نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 341
إسم الكتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 639)
او اين مطلب بدست مىآيد كه از جبر مطلق كه آن را ( جهميّه ) مىنامند روگردان است . و در تمثيل بعد چنين مىگويد : يك مثال اى دل پى فرقى بيار * تا بدانى جبر را از اختيار دست كان لرزان بود از ارتعاش * وانك دستى را تو لرزانى زجاش هر دو جنبش آفريده حق شناس * ليك نتوان كرد اين با آن قياس ( 1 ) در مراد مثنوى از كلمه اختيار در اين اشعار بايد تأمّل شود ، مىگويد : دست لرزان را خداوند آفريده است ، لرزش اختيارى را هم كه بنده دست خود را مىلرزاند براى مصلحتى خداوند آفريده ، نه بنده ، نهايت اينكه اين لرزش به اختيار ما است ، ولى لرزاننده خدا است . و در جاى ديگر مىگويد : چونكه گفتى كفر من خواست ويست * خواست خود را نيز هم مىدان كه هست ( 2 ) و ممكن است مرادش قول ابواسحاق اسفرائينى باشد كه در فعل دو قدرت است . اجمالاً در احوال ابن ابى العوجاء آوردهاند كه به او گفتند : چرا اين طور ملحد و بىدين شدى ؟ گفت : از تذبدب استادم حسن بصرى . ( 3 ) مثنوى هم گاهى جبر مطلق ، گاهى جبر كسبى ، گاهى جبر اسفرائينى را به شعر
1 - مثنوى : دفتر اوّل ، 1496 . 2 - مثنوى : دفتر پنجم ، 3099 . 3 - الكنى والالقاب ، 1 / 192 . و در كتاب « الاثنى عشريّة فى الردّ على الصوفيّة » صفحه 173 ، چنين نقل كرده است : عيسى بن يونس مىگويد : ابن ابى العوجاء از شاگردان حسن بصرى بود ، از توحيد و يگانه پرستى منحرف شد ، وقتى از او علّت را پرسيدند گفت : استاد من به يك راه نمىرفت ، گاهى قائل به قدر مىشد ، و گاهى جبرى مذهب بود ، من هيچ گاه او را بر يك مذهب نيافتم . عليهما ما عليهما .
341
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 341