نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 332
3 - و إذا فعلوا فاحشة قالوا إنّا وجدنا عليها آبائنا و اللّه أمرنا بها قل إنّ اللّه لايأمر بالفحشاء . . . ( 1 ) « و زمانى كه كار منكرى انجام مىدهند مىگويند ما پدران خود را بر اين كار يافتيم و خداوند ما را دستور به چنين كارهايى داده بگو كه خداوند فرمان به منكر نمىدهد . » فخر رازى در تفسير اين آيه چنين مىگويد : « و المعنى أنّه ثبت على لسان الانبياء و الرسل كون هذه الأفعال منكرة قبيحة ، فكيف يمكن القول بأنّ اللّه أمرنا بها . » ( 2 ) « يعنى از زبان انبياء ثابت شده كه اين كارها قبيح است ، پس چگونه ممكن است گفته شود كه خدا ما را امر به آن بفرمايد ؟ » و نيز در حكايت قول مشركين كه گفتند : و لا حرّمنا من شيء اشاره به مطلبى باطل است كه اشعرىها هم عين آن را قائلند و شايد مشركين از يهود ، و مصوّبه از مشركين گرفته باشند . در تفسير مجمع البيان ذيل جمله واللّه أمرنا بها مىنويسد : و قال الحسن : إنّهم كانوا أهل إجبار ، فقالوا : لو كره اللّه ما نحن عليه لنقلنا عنه . ( 3 ) يعنى اينها جبرى بودند و منطق آنان اين بود كه اگر آنچه ما انجام مىدهيم خدا خوش نداشت ما را از آن منصرف مىكرد . و اين كلام جبريّه درست مطابق است با آنچه مولوى مىگويد : نيست از اسباب تصريف خداست * نيستها را قابليّت از كجاست ( 4 ) شاهد ديگر بر اينكه عقيده به جبر ريشه در افكار كفار و مشركين دارد مطلبى است كه در مجمع البيان در تفسير آيه مباركه يمحواللّه ما يشاء و يثبت و عنده امّ الكتاب . ( 5 )