نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 265
پرسيدند ؟ پس فرمود : او فاسدالعقيده بود جدّاً ; و او مذهب تصوّف را بدعت نهاد ، و به سند ديگر هم روايت كرده است . ( 1 ) در اشتقاق كلمه صوفيه هم كلام بسيار است ، لكن ممكن است از كلمه ( صوف ) يعنى پشم گرفته شده باشد ; چون سران اينها لباس و جبّه پشمينه مىپوشيدند . البته در روايات و آثار هم سخن از پشمينه پوشى زياد آمده است ، در خطبه قاصعه نهج البلاغة مىفرمايد : لقد دخل موسى بن عمران و معه اخوه هارون ( عليهما السلام ) على فرعون ، و عليهما مدارع الصوف . . . و بعد مىفرمايد كه فرعون چنين گفت : فهلاّ القى عليهما اساورة من ذهب ؟ اعظاماً للذهب و جمعه ، و احتقاراً للصوف و لبسه . ( 2 ) يعنى : موسى بن عمران بر فرعون وارد شد در حالى كه برادرش هارون ( عليهما السلام ) با او بود ، در حالى كه لباس پشمينه بر تن داشتند ، فرعون گفت چرا اينان دستبندهاى طلا ندارند ؟ چون در نظر او طلا و جمع كردن آن بزرگى به شمار مىآمد ، و مىخواست لباس پشمى و پوشيدن آن را تحقير كند و كوچكى به شمار آرد . و در تفسير مجمع البيان ذيل آيه نزول مائده مىنويسد : « لبس صوفاً و بكى و قال : اللّهم ربّنا انزل علينا مائدة من السماء . . . » ( 3 ) يعنى حضرت عيسى ( عليه السلام ) لباس پشمين پوشيده و گريه كرد و گفت : پروردگارا نازل كن بر ما سفرهاى از آسمان . ( 4 ) و مرحوم ملامحمدتقى مجلسى در شرح فارسى خويش بر كتاب « من لا يحضره الفقيه » در شرح زيارت جامعه كبيره نوشته است : جميع كتب احاديث و تفاسير الاّ بخارى خارجى روايت كردهاند در آيه مباهله و تطهير كه پيغمبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) عبايى بر دوش داشتند از برد يمانى يا از پشم . ( 5 )