نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 219
وازرة وزر أخرى ( 1 ) استناد كرد . در دو كتاب صحيح مسلم و بخارى و شروح آنها اين بحث مفصلاً ذكر شده است ، و هم اكنون فرقه وهابيت وارث اين عقيدهاند و اصلاً گريه براى مرده را جايز نمىدانند . مرحوم شعرانى در ترجمه نفس المهموم چنين آورده است : « از ابوريحان بيرونىدر آثارالباقيه نقل شده است كه روز عاشورا را متبرك مىشمردند تا قتل امام حسين ( عليه السلام ) در آن روز اتفاق افتاد و با آن حضرت و اصحاب او كارى كردند كه جفاكارترين مردم در هيچ امت روا ندارد ، از كشتار و تشنگى و شمشير و سوختن و سر بر سر نيزه زدن و اسب تاختن ، پس آن را شوم شمردند » تا آخر . ( 2 ) نويسنده گويد : در جاهليتِ فعلى به جهت محو آثار اهل بيت و متابعت از بنى اميه اين رسم را [ متبرك شمردن روز عاشورا ] وهابيها احيا كرده و اوايل محرم را ايام جشن و سرور خود قرار مىدهند . محتشم كاشانى چنين سروده است : پرسيدم از هلال چرا قامتت خم است * آهى كشيد و گفت كه ماه محرّم است در احوالات امام باقر ( عليه السلام ) چنين وارد شده است : امام صادق ( عليه السلام ) مىفرمايد : پدرم به من فرمود يا جعفر مقدارى معين از مالم را وقف كن تا بعد از مرگم به مدت ده سال در منى برايم عزادارى و ندبه كنند ; و در روايت ديگر است كه براى عزادارى به هشتصد درهم وصيت كرد ; ( 3 ) و در وفات امام حسن عسكرى ( عليه السلام ) وارد است : فصارت سر من رأى ضجة واحدة ( 4 ) ، « شهر سر من رأى در شهادت آن حضرت يك
1 - انعام / 164 ، فعن الفاضل النووي قال هذه الروايات كلّها من رواية عمر بن الخطاب و ابنه عبداللّه ، قال و أنكرت عائشة عليهما و نسبتهما إلى النسيان و الاشتباه و احتجت بقوله تعالى « و لا تزر وازرة وزر أخرى » منتهى الآمال تاريخ حضرت سيدالشهداء خاتمه ( قسمت آخر ) . 2 - دمع السجوم ترجمه نفس المهموم ، ص 279 . 3 - الانوار البهيّة ، 69 - 70 . 4 - الانوار البهية محدث قمى ، ص 164 .
219
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 219