نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 209
مسلمانان اجماع بر كفر ابوطالب دارند . سبحانك هذا بهتان عظيم . اين كلام زمخشرى و ادّعاى پوچ او در حالى است كه شيعه اماميه روز و شب و در زيارت امام حسين ( عليه السلام ) مىخوانند و در كتب خود روايت مىكنند كه : أشهد أنّك كنت نوراً فى الأصلاب الشامخة و الأرحام المطهّرة ، لم تنجّسك الجاهليّة بأنجاسها ، و لم تلبسك من مدلهمّات ثيابها . يعنى « اى امام بزرگوار ، گواهى مىدهم كه تو نور بودى در پشت پدران بلند مرتبه و رحمهاى پاكيزه مادران ، پليدى جاهليّت تو را آلوده نكرد ، و تاريكى جامههاى جاهليّت تو را دربر نگرفت و نپوشانيد . » و مرحوم محدّث قمى ( رحمه الله ) در اوّل احوال پيامبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) مىنويسد : علاّمه مجلسىگفته است : اماميّه اجماع كردهاند بر آنكه پدر و مادر حضرت رسول اكرم ( صلى الله عليه وآله و سلم ) و جميع اجداد و جدّات آن حضرت تا به آدم همه مسلمان بودند . . . سپس مىنويسد : آثار انبياء را از يكديگر ارث مىبردند تا به عبدالمطّلب رسيد و او حضرت ابوطالبرا وصىّ خود گردانيد ، و ابوطالب آن ودايع را بعد از بعثت تسليم حضرت نمود . ( 1 ) و قندوزى در « ينابيع المودّة » از غاية المرام ، از رساله جاحظ نقل كرده كه درباره ابوطالب چنين گفته است : « و حامى النبي و محبّه أشدّ حبّاً و كفيله و مربّيه ، و المقرّ بنبوّته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه ابياتاً كثيرة شيخ قريش ابوطالب . » « حامى و كمك كار پيامبر ، كسى كه او را بسيار دوست داشت و كفالت و تربيت او را به عهده داشت ، كسى كه به پيامبرى و رسالت او اقرار و اعتراف داشت ، كسى كه در مناقب پيامبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) اشعار فراوان گفت ، بزرگ قريش يعنى ابوطالب . » ( 2 ) و نيز در ينابيع المودّة چنين نقل مىكند :