responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 159


ملاحظه كنيد كه واقع سرگذشت خطابه عثمان چيست ، و مثنوى از فرط ارادت به عثمان چگونه زشت را زيبا كرده ، با آب و تاب ، واقع را واژگون كرده و بر همين اساس به بافتن عرفان پرداخته است . اگر در مثنوى جز همين يك مورد نبود ، براى شناخت شيوه مثنوى كافى بود .
آنچه مسلّم است علّت بيان اين داستان در مثنوى با اين عرفان و آب و تاب تقيّه نبوده ، و كسى هم از او باور نمىكند ، بلكه علت آن فرط تعصّب در تسنّن و طرفدارى از خليفه سوّم است ، حشره اللّه معهم .
مثنوى بعد از نقل اين داستان مىگويد :
سخت خوش مستى ولى بوالحسن * پاره را هست تا بينا شدن ( 1 ) ظاهراً اشاره به اميرالمؤمنين على ( عليه السلام ) است ، كه خطبه‌هاى بىنظير تو چندان كارساز نيست و عمده بينا شدن و مقام شهود است ، بنابراين خوب سخن گفتن تو را مغرور نكند كه عثمان جاى خود دارد و تو جاى خود .
قبل از اشعارى كه در داستان عثمان ذكر شد ، مثنوى براى توجيه سرگذشت عثمان و عجز او از سخن گفتن مقدّمتاً مىگويد :
پند فعلى خلق را جذّاب‌تر * كان رسد در جان هر با گوش و كر اندر آن و هم اميرى كم بود * در حشم تأثير آن محكم بود ( 2 ) البتّه اين مطلب در جاى خود صحيح است و در روايات ما هم آمده است كه :
كونوا دعاة الناس به غير السنتكم ( 3 ) « مردم را دعوت كنيد با غير زبانهايتان » يعنى « عمل خود » زيرا « به عمل كار برآيد به سخندانى نيست » امّا مىدانيم كه اين توجيه


1 - مثنوى : دفتر چهارم ، 504 . 2 - مثنوى : دفتر چهارم ، 485 . 3 - بحارالانوار ، ج 70 ، ص 308 ، روايت 38 .

159

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست