نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 137
همّت صوفى و سالك بر اين بايد باشد كه اين حجاب يعنى توهم اين كه اشيايى وجود دارد را بشكافد و به مفام وحدت برسد يعنى درك كند كه همه عالم خداست . شارح گلشن راز مىگويد : چون تعيّنات اشياء فى نفس الامر امور موهومهاند ، نه آن كه حقيقى باشد ، فرمود ( يعنى شبسترى ) : وجود خلق و كثرت در نمود است * نه هرچه مىنمايد عين بود است يعنى وجود مخلوقات و كثرات ممكنات به حقيقت نمود بى بودند و از تجلى حق به صورت اشياء و تقيد آن حقيقت به قيود اعتباريه نمود شدهاند . و هرگاه آن قيود اعتباريه محو گردد غير از يك حقيقت چيز ديگر نيست ، فلهذا مىفرمايد : نه هرچه مىنمايد عين بود است . ( 1 ) شاه نعمة الله ولى مىگويد : نظرى كن كه غير يك شى نيست * گرچه اندر ظهور اشياء شد ليس فى الدار غيره ديار * ديده ما به همين بينا شد از مولوى نقل شده است : جمله تصويرات عكس آب جوست * چون بمالى چشم خود ، خود جمله اوست اكنون اين سخنان را با تعاليم هندى مقايسه كنيد . در اوائل ( جوك باسشت ) آمده است : اى طالبان شناخت حق ! و جويندگان دريافت هستى مطلق ! گوش و هوش به من داريد كه اين ذات « برهم » ( 2 ) كه عقل خالص ، بى مانند و همتا ، و بىنام و نشان و نقش و رنگ و صورت باشد ، و باقى و پاينده ، و درياى ذوق و سرور اَبدى بود ، و تغيير و تبديل و حدّ و
1 - شرح گلشن راز ، ص 259 . 2 - بَرَهْمَ : وجود مطلق روح عالم عين ذات . در تركيبات اگر كلمه « برهم » به صيغه مذكر به كار رود منظور خداى مشخص يگانه است ، و اگر به صيغه خنثى استعمال شود به معنى روح كيهانى است . رجوع شود به لغت نامه اوپانيشاد و اديان و مكتبهاى فلسفى هند ، ص 275 .
137
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 137