نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 92
از حد مىگذراند ، و مىگويد : « با محمد جز با اخوّت ( برادرى - برابرى ) نمىزيم ! ( بر ) طريق اخوّت و برادرى مىباشم ! زيرا فوق او كسى هست ، آخر خداى ( كه از ميان ) نرفت . وقتى باشد كه ذكر بزرگيشان كنم ( آنها را به بزرگى ياد كنم ) ، ( لكن ) از روى حرمت ( احترام گذاشتن ) باشد و تعظيم ، نه از روى حاجت ! ! . ( 1 ) از اين كه اين سخنان ياوه را نقل مىكنم عذر مىخواهم و اگر نبود كه علاقمندانِ وى از او نقل كرده و به دو نسبت دادهاند ما نيز آن را نقل نمىكرديم . ( 2 ) شمس و تشيّع هيچ نشانهاى از گرايش شمس تبريزى به تشيّع و مكتب اهل بيت ( عليهم السلام ) ، از هيچ زاويهاى از زندگانى و افكار وى ديده نمىشود . پيرها و مرشدهايى كه نوعاً براى وى در كتابها ذكر كردهاند چون ابوبكر سلّه باف ، سجاسى ، محى الدين و . . . همچنين افرادى كه با آنها حشر و نشر داشته مانند : عراقى ، اوحد الدين و . . . شيعه نبودهاند . حديث هايى كه احياناً در مقالات آمده همه عامى و از اهل سنّت است . نه تنها شمس تبريزى شيعه اثنى عشرى نبوده كه از برخى مطالب مقالات برمى آيد كه وى ( مانند مولوى ) نسبت به مقام و معارف اهل بيت ( عليهم السلام ) شديداً بيگانه بوده است . در يكى دو مورد ، مقالات جاهلانه مدّعى مىشود كه حضرت فاطمه ( عليها السلام ) ( كه به شهادت روايات اهل سنّت برترين بانوى عالم است ) ، فردى « زاهده » بوده است ، نه « عارفه » . يعنى عبادت حضرت زهراء ( عليها السلام ) ( العياذبالله ) از روى عرفان و محبت به حق نبوده است : « فاطمه رضى الله عنها عارفه نبود ، زاهده بود . پيوسته از پيغمبر حكايت دوزخ پرسيدى ! ! » . ( 3 )
1 - خط سوّم ص 469 - آ . 2 - در عين حال اميدواريم كه نسبت اين گونه سخنان به وى دروغ باشد ( هرچند شواهدى بر صدور برخى از اين مطالب از وى وجود دارد ) ، و گرنه وضعيّت آنها از نظر اعتقادى مشكلتر مىشود . 3 - مقالات ص 151 و 341 . سخنان توهين آميز ديگر نيز دارد كه ما آن را نقل نكرديم .
92
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 92