نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 356
و مسلّم است كه ترجيح بلا مرجّح قبيح است ، و قبح بر او مستحيل است . اثبات قابليّت مثنوى گويد : چاره آن دل عطاى مبدليست * دادِ او را قابليّت شرط نيست بلكه شرط قابليّت داد اوست * داد لُبّ و قابليّت هست پوست نيست از اسباب تصريف خداست * نيستها را قابليّت از كجاست ( 1 ) بنابر اين نظريّه ، عطاهاى پروردگار بدون جهت است ، نه از روى قابليّت ، و همين طور است عكس آن يعنى عطا نكردن . نويسنده گويد : در آيات زيادى از قرآن مجيد از قابليّت صحبت شده است ، به عنوان نمونه : و إذا ابتلى ابراهيم ربّه بكلمات فأتمهنّ قال إنّى جاعلك للناس اماماً قال و من ذريّتي قال لاينال عهدى الظالمين . ( 2 ) « و هنگامى كه بيازمود ابراهيم را پروردگارش با كلماتى پس به انجام رسانيد آنها را گفت همانا تو را پيشواى مردم قرار دادم گفت و از ذريّه من گفت نرسد عهد من به ستمگران . » پس ابراهيم به علّت قابليّت به امامت رسيد ، نه مجّاناً ، و ستمگران از نسل او به علّت عدم قابليّت از مقام امامت محروم شدند ، نه بدون جهت . آيه ديگر : إنّ الذين آمنوا و عملوا الصالحات و أخبتوا إلى ربّهم اولئك اصحاب الجنّة هم فيها خالدون . ( 3 ) « همانا آنان كه ايمان آوردند و كردار شايسته نمودند و زارى كردند به سوى