نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 355
و نيز مثنوى گويد : فضل بىعلّت مگر دريابدت * زين شقاوت روى دل برتابدت ( 1 ) أمّا از اين نفى علّت و مصلحت عدول نموده و گفته است : حق تعالى گر سماوات آفريد * از براى دفع حاجات آفريد ( 2 ) و نيز گفته است : من نكردم خلق تا سودى كنم * بلكه تا بر بندگان جودى كنم ( 3 ) اشاعره در افعال خداوند قائل به نفى تخصيص هستند ، به اين معنى كه اگر خدا كسى يا چيزى را در مكان و زمان خاص خود با ويژگى هايى آفريده است كه موجب تشخّص و تعيّن او شده ، اين احتياج به علّت خاصّى ندارد . براى اثبات تخصيص و ردّ اشاعره آيات فراوانى در قرآن است كه از آن جمله است : ربّنا ما خلقت هذا باطلاً . ( 4 ) « پروردگارا تو اين آفرينش را به باطل نيافريدهاى . » در مجمع البيان فرموده است : يعنى اين خلق را به باطل و براى باطل نيافريدهاى ، بلكه براى غرض صحيح و حكمت و مصلحت آفريدهاى . ( 5 ) جهان چون خط و خال و چشم و ابرو است * كه هر چيزى به جاى خويش نيكو است
1 - اين شعر در نسخه نيكلسون كه بايد تحت عنوان معجزه خواستن قوم از پيامبران و تحت شماره 2710 دفتر سوّم باشد . نيست ، ولى در نسخه انتشارات وصال هست ، و بقيّه اشعار هم با هم فرق دارند و مثنوى اشعارى هم دارد كه خداوند سماوات و غير آن را براى مصلحت خلق آفريده ، كه به ظاهر با اين اشعار متناقض است . البتّه توجيه دقيقى هم دارد كه ظاهراً دور از مسلك مثنوى است و آن اينكه عالم غايت كلى زايد بر ذات ندارد ولى افعال جزئيه داراى غايت است . 2 - مثنوى : دفتر سوّم ، 3210 . 3 - مثنوى دفتر دوم ، 1776 . 4 - سوره آل عمران ، آيه 191 . 5 - مجمع البيان : 1 / 556 .
355
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 355