نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 173
همچنين از حضرت نرجس والده ماجده امام عصر ( عليه السلام ) سخن نگفته و به جلالت و مقام آنان اشارتى ندارد . آيا چشم پوشى از اين همه عظمت و جلالت ، توجيهى جز تعصّب و عناد با اهل بيت پيامبر دارد ؟ در پايان اين بحث روايتى را كه مرحوم شيخ مفيد ( رحمه الله ) در ارشاد ، و شيخ حرّ عاملى ( رحمه الله ) در « اثبات الهداة » به سند بسيار معتبر از كلينى از يعقوب سرّاج نقل كردهاند مىآوريم . يعقوب سرّاج مىگويد بر امام صادق ( عليه السلام ) وارد شدم ، ديدم بالاى سر حضرت كاظم ( عليه السلام ) كه در گهواره بود ، ايستاده و زمانى دراز با او راز گفت ، پس من نشستم تا فارغ شد ، آنگاه از نزد او برخاستم ، حضرت به من فرمود : نزد مولايت برو و به او سلام كن ، من نزديك « گهواره » رفتم و سلام كردم ، با زبانى فصيح سلام مرا جواب داد آنگاه به من فرمود : برو نامى كه ديروز براى دخترت گذاردى تغيير ده ; زيرا آن نامى است كه مبغوض خداوند است ، يعقوب گويد : من دخترى داشتم كه نام او را حميراء گذارده بودم ، پس حضرت صادق ( عليه السلام ) فرمود : به دستور او رفتار كن تا هدايت شوى ، من رفتم و نام دختر را عوض كردم . ( 1 ) قصّه معاويه و ابليس در مثنوى مثنوى قصهاى طولانى راجع به معاويه آورده است كه با اين عنوان شروع مىشود : « بيدار كردن ابليس معاويه را كه خيز وقت نماز است »
1 - ارشاد شيخ مفيد ( رحمه الله ) : 2 / 211 ، حديث 8 . در مقابل به وسائل الشيعه باب 26 ، از احكام اولاد حديث اوّل مراجعه كنيد كه فرمودهاند : مستحب است انسان نام دختر را فاطمه بگذارد ، به اضافه رواياتى كه درباره احترام به دختر فاطمه نام وارد شده است .
173
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 173