responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 599


مادامى كه از عشق گوسالهء خود طبيعىات دست برندارى ، حتى پس از سيصد سال هم از مرحلهء نخستين طبيعت گرايى عبور نخواهى كرد .
قوم موسى مادامى كه خيال وعلاقه به گوساله را از جانشان بيرون نكردند ، آن بيابان گردى گرداب سوزانى بر جانشان بود .
تو به اضافهء گوسالهء مواد ووسايل طبيعت كه خدا در اختيارت نهاده است ، الطاف ونعمتهاى بىنهايت را از پروردگارت دريافته‌اى .
حال دقت كن وببين كه چگونه گاو طبعى تو آن همه نعمتها ونيكويىهاى بزرگ خداوندى را در عشق به گوسالهء خود طبيعىات مستهلك نمود .
بارى ، چند لحظه‌اى هم با اجزاء وجودت به گفت گو بپرداز . اجزاى لال تو صد زبان دارند كه مىتوانند سرگذشت تو را با تو در ميان بگذارند .
بلى ، اوراق زبان نعمتهاى رزاق ذكر نعمتهاى جهان را مخفى مىدارد وتو هم روزان وشبان در جستجوى افسانه ها مىگردى ، ولى نمىدانى كه بهترين افسانه را اجزاى وجودت مىگويند واحتياجى هم به حركت زبان ندارند . از آن موقع كه هر يك از اجزاى وجودت از نيستى سر به صحنهء هستى مىزند ، شادىها واندوه ها مىبيند ، زيرا خود روييدن اجزاء است كه باز گويندهء شادىها است ، چون بدون شادى جزء وجود آدمى نمىرويد ونيز از پيچ وخمهاى دردناك لاغر وپژمرده مىگردد . جزء كه معلول شادىها است مىماند وشادى از بين مىرود ، ولى با يك دقت لازم خواهى فهميد كه شادىها وغمها به نيستى مطلق نمىروند ، بلكه از پنج حس وهفت اندام پيكر تو پوشيده شده‌اند .
مانند فصل تابستان كه پنبه را مىروياند وتابستان مىرود وفراموش مىشود ، ولى پنبه به وجود خود ادامه مىدهد . يا مانند يخ كه در فصل زمستان به وجود مىآيد وزمستان مىرود ويخ در پيش ما مىماند .
يخ يادگار سختىهاى زمستان است وميوه ها يادگار تابستان در فصل زمستان .
< شعر > هم چنين هر جزو جزوى اى فتى در تنت افسانه گوى نعمتى < / شعر >

599

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 599
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست