responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 526


قيود وزنجيرهاى آن را چنان ناگسستنى مىپندارد كه هر يك از اجزاى تشكيل دهندهء آن موقعيت ، جزء يا سطحى از من او را اشغال مىكند ، بلكه تا حد پيوستن اجزاء آن موقعيت به عنوان اجزايى از من او تشديد مىگرد . نكته‌اى را كه جلال الدين براى شكستن اين محاصرهء كشنده يادآور مىشود ، اين است كه - < شعر > هر كجا لطفى ببينى از كسى سوى اصل لطف ره يابى بسى < / شعر > در هر مجموعه‌اى از واحدهاى متشكل كه قرار بگيرى ، قواى دماغى خود را تنها به ضرورتهاى خشن آن مجموعه متمركز نساز ، زيرا هيچ مجموعه‌اى در اين دنيا وجود ندارد كه تمام واحدهاى آن دست وپاى من تو را چنان در ضرورتهاى خشن وناآگاه محبوس بسازد كه لطف ومزيتى در قيافه هاى ظاهرى يا باطنى آن واحدها در ماوراى خشونتش براى تو نمودار نشود .
اين بينايى يك شرط اساسى دارد وآن اين است كه انسان خود را در چارچوبهء موقعيتها نبازد وبداند كه هيچ چارچوبه وزندانى مانند كالبد مادى او خشنتر وپيوسته به وجودش نيست ، در صورتى كه با اشكال وانواع مختلف از همين زندان بالاتر مىرود وآن را در اختيار خود مىگيرد .
وقتى كه انسان به اصطلاح جلال الدين لطف ويا مزيتى را در واحدهاى موقعيت بسته درك كرد ، اين درك اگر همراه با هشيارى شايسته بوده باشد واز طرف ديگر من انسانى هم خود را نباخته باشد ، بدون ترديد اگر هم نتواند موقعيت عينى را بشكافد وبه صحنهء آرمانىتر گام بگذارد ، با فعاليتهاى عالى روح ديوارهاى آن زندان را مىشكند ومانند انديشه كه در زندان سلولها واعصاب مغزى است ، به كلها وموقعيتهاى والاتر وارد مىشود واحساس آرامش مىكند < شعر > عاشقان كل نه اين عشاق جزو ماند از كل هر كه شد مشتاق جزو چون كه جزوى عاشق جزوى شود زود معشوقش به كل خود رود [1] < / شعر >



[1] دفتر اول ص 56 ب 53 و 54 . .

526

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 526
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست