responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 472


مدفوعاتش را در آن خانه بريزد . صاحب خانه گفت : آهاى ، چه مىكنى ؟ گدا گفت : مىخواهم در اين ويرانه خودم را فارغ كنم ، زيرا در اين جا كه زمينه ى زندگى وجود ندارد ، خرابه ايست كه براى دفع مدفوع بسيار مناسب است .
حال ، تو اى بىهمه چيز ، نه باز شكارى دست آموز هستى ، نه طاوس زيبا كه نقش ونگارت چشمهاى مردم را روشن كند .
طوطى هم كه نيستى تا به تو قندى بدهند وسخنان نمكين تو را بشنوند .
تو آن بلبل خوش نوا هم نيستى كه در چمنها ولاله زارها ترانه خوانىها سردهى ورمز عشق الهى را به گوش آدميان بخوانى .
آيا تو هدهدى كه وظيفهء نامه رسانى به عهده بگيرى واز اين راه كارى صورت بدهى ؟ ارزش حيات تو را با لكلك بىوطن هم نتوان قياس كرد كه در زمستان رهسپار هندوستان ودر تابستان راهى تركستان مىگردد .
اصلًا معلوم نيست تو در كدامين بازار زندگى جا دارى وبراى چه كسى حاضر مىشود تو را بخرد جنس تو شناخته شده نيست كه از كدامين پرندگانى وتو را با كدامين غذا مىتوان مخلوط كرد آخر از اين دكان ومكسب پوچ وخيالى گامى چند فراتر گذار ، باشد كه راهى به جايگاه عرضهء فضل الهى پيدا كنى كه جان ومال به خدا وا گذار كنى ودر عوض لقاء الله باز ستانى ، آن كالاهايى را كه مردم به جهت پوسيدگى وكهنه گى مورد اعتنا قرار نمىدهند ، خداى كريم آنها را مىخرد - او خدايى است كه هيچ سكهء ناچيز وقلب را برنمىگرداند ، زيرا مقصودش از خريدن سود نيست .
لطف واقبال الهى بر بندگانش حدى ندارد ، مايوس مباش وبرو بسوى داستان كمپير .

472

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 472
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست