responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 465


ولى عشق شوهر وحرص به داشتن جفت هم چنان آرامش از دلش مىگرفت . اين پير زن روزگارش به باد گردش روز وشب رفته ، با اشتياق تند وتيز در پى شوهر كردن بود ، بادام پاره اش دنبال صيد مىگشت مرغى بود كه نابهنگام بانگ درآورده وراهروى بود كه بىراهه در پيش گرفته بود . نه اسبى داشت ونه پايى ، ولى عاشق تاختن در ميدان به نى زدن عشق مىورزيد ، نه لبى داشت ونه سرنايى خداوند حرص را در پيرى براى جهودان نيز نصيب نكند ، اين حرص شقاوت جانكاهى است كه وى بردارندهء او .
موقعى كه سگ پير مىشود ودندانهايش مىريزد ، ديگر با مردم كارى نداشته سراغ سرگين مىگيرد ، ولى در اين سگان شصت ساله بنگر كه هنوز عاشق دل باختهء فرج وطلا هستند وحرصشان دم بدم از نسل سگ هم افزونتر مىگردد با چنين زندگانى كه تنها مايه دوزخ وسلاخى قصابان غضب است ، اگر بگويى : عمرت دراز باد ، دل خوش مىشود واز خنده دهان باز مىكند وآن تيره بخت چنين نفرين نكبت آور را دعا مىپندارد نه ديده‌اى باز مىكند ونه سرى بالا مىبرد .
اگر اين در خواب رفتگان ، يك سر موى از رستاخيزى كه در انتظار آنان است مىديدند ، در پاسخ آن گوينده ، مىگفتند : چنين عمر دراز از آنِ تو باد .

465

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 465
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست