نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 409
روان شد ، چونان سنگ سخت كه منفجر مىشود وآب از آن جارى مىشود ، در صورتى كه مايهء آن آب در هيچ يك از پهلو وميانهء سنگ وجود ندارد . خداوند آن سنگ را واسطه قرار داده تا آب مينا رنگ را به وسيلهء آن به جريان بياندازد . چنانكه از چشمهء چشم تو بدون بخل وسستى نور را منتشر مىسازد ، در حالى كه آن نور مايهء خود را نه از پيه مىگيرد ونه از پوست ، بلكه محبوب مطلق آن پيه وپوست را واسطهء پوشانندهء منبع اصلى نور قرار داده است ، وچنانكه در فضاى گوش موج وسيلهء انتقال كلام راستين ودروغين است . اين چه هوا وموجى است كه اگر به آن استخوان خرد برسد ، حرف وصوت را قابل درك مىسازد آرى استخوان وباد وسايط رو پوش منبع اصلى فعاليتهاى مزبور است . اگر حقيقتش را بخواهيد « در دو عالم غير يزدان نيست كس » زيرا گوش از جنس سر است كه قطعاتى از ماده است ، بىپرده بگويم : گويندگى وشنوندگى از خود او است . خواجهء بلال به ابو بكر گفت : اگر دلت به بلال مىسوزد ، اين سخنها را كنار بگذار وطلا بده واو را بخر ، زيرا مشكل تو بدون بذل مال حل نخواهد گشت . ابو بكر مىگويد : حاضرم ، صد خدمت وتعظيم بجا مىآورم وبندهاى دارم داراى صورت نيكو ولى جهود است . < شعر > تن سپيد ودل سياهستش بگير در عوض ده تن سياه ودل منير < / شعر > ابو بكر فورا فرستاد آن بنده را آوردند ، الحق آن بنده بسيار زيبا مىنمود ، به طورى كه خواجهء بلال آن جهود نابخرد در حيرت فرو رفت . آرى ، حال صورت پرستان همين است كه دل سختتر از سنگ آنان ، در مقابل صورت مانند موم نرم مىگردد .
409
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 409