نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 406
وفعاليتها وتأثرات بىشمارى است كه از نظر تنوع در ماهيت وخواص وعوامل قابل قياس با يكديگر نيستند . آيا مىتوان گفت ، موجودى احسن التقويمتر از انسان در طبيعت وجود دارد ؟ تذكر - با اين كه آيهء مورد تفسير همهء جوانب وجود انسانى را چه مادى وچه روانى شامل مىشود ، ولى بعضى از دانشمندان معتقداند كه آفرينش انسانى در احسن التقويم مربوط به وضع روحى او است وبه اين ادعا دلايلى دارند ، از آن جمله در آيهاى از قرآن مجيد چنين آمده است : « ولَقَدْ خَلَقْنَا اَلإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ . ثُمَّ جَعَلْناه نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا اَلنُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا اَلْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا اَلْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا اَلْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناه خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ الله أَحْسَنُ اَلْخالِقِينَ 23 : 12 - 14 . » [1] ( به تحقيق ما انسان را از مادهء انتخاب شدهاى از گل آفريديم . سپس آن را به صورت نطفه در قرارگاه نگه دارنده قرار داديم ، سپس نطفه را علقه وعلقه را مضغه ومضغه را به استخوانها مبدل ساختيم ، وسپس گوشت به آن استخوانها پوشانيديم وآن گاه خلقت ديگرى در او به وجود آورديم . بزرگ ومبارك است الله كه بهترين آفرينندگان است ) ولى به نظر مىرسد اين آيه هم مانند آيهء مورد بحث عموم موجوديت آدمى را از موقع تحول از خاك تا وصول به آفرينش آخرين وبرترين ( خلقا آخر ) شامل مىشود . ولى جلال الدين احسن التقويم را در جان وروان مىداند ومىگويد : < شعر > احسن التقويم در والتين بخوان كه گرامى جوهر است اى دوست جان احسن التقويم از فكرت برون احسن التقويم از عرشش فزون < / شعر > اين نكته هم فراموش نشود كه صفت احسن التقويم اشاره به وجود سرمايهء كلان در انسان است واما عظمت او از هنگام بستن صحيح آن است .