نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 370
آمدن از خود را پيدا مىكند وجهان وانسانهايى را در مقابل خود مىبيند ، وبا انواعى از ارتباطات با آن دو قلمرو خود را پيوند مىدهد ، برخلاف عشق وعلاقهء غريزى كار مىكند ؟ اگر چنين است كه راسل مىگويد ، اين چه رويايى بود كه در مغز راسل به وجود آمده كه خانهء تو وخانهء من وكشور تو وكشور من وجود ندارد وانسانها مىتوانند با يك حقوق جهانى وبا يك دولت جهانى زندگى كنند مگر اين كه راسل بگويد : اين ادعا هم عشق وعلاقهء انسان را به خانه وكاشانهء خود نمىبرد ، بلكه خانه وكاشانه را از صد متر وسيعتر مىكند وبه صورت همهء جهان ، وپدر ومادر را بزرگتر مىكند وبه صورت همهء انسانها درمىآورد شايد به همين علت بود كه همين تعميم وتوسعه كه ساليان متمادى مغز راسل وامثال او را به خود مشغول داشته بود ، به جايى نرسيد وجهانيان آن را به عنوان يك واقعيت قابل پذيرش تلقى نكردند . حتى همين ريشه گيرى را هم كه راسل در بارهء استناد حركت به امر پايدار انجام داده است ، چنانكه گفتيم : مىتوان به اصل وريشهء منطقىتر وطبيعىتر مستند ساخت . اين اصل وريشه عبارت است از حب ذات كه مىتواند در اشكال وانگيزه بيشمار جلوه كند . ما همين ريشه را آنچنان اصيل وپا بر جا مىبينيم كه مىتوانيم آن را اصل الاصول بناميم . از طرف ديگر اين « ذات » ، « خود » ، « من » يك حقيقت جامد وخشك نيست كه در تمام مراحل زندگى ودر هر موقعيت وشرايط بتوان همه امور وپديده هاى انسانى را با همان حقيقت جامد وخشك تفسير وتوجيه نمود . اين ذات در قلمروى از درون آدمى مىرويد وتحول پيدا مىكند كه انديشه وتعقل وآزادى وتاثر از جهان عينى وساير انسانها ورشد وسقوط وصدها فعاليتهاى ديگر در آن قلمرو به جريان مىافتد وذات ويا خود را تغيير مىدهد . از اين دو قضيه نتيجهاى كه به دست ما مىآيد ، اين است كه خود عشق وعلاقه به خانه وپناهگاه يكى از مظاهر يا يكى از معلولات خود دوستى وحب ذات است كه با رشد تدريجى خود
370
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 370