نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 33
78 - راست نباشيد وخشك ، كج باشيد واز آب حيات حقيقىتر باشيد . < شعر > هر درونى كه خيال انديش شد چون دليل آرى خيالش بيش شد < / شعر > 79 - درون آن انسان كه رنگ مخصوصى به خود گرفته است ، هر چه را كه ببيند وبشنود ، در درونش به مقتضاى آن رنگ تغيير مىپذيرد . < شعر > هر يكى زان ره نشانها مىدهند تا گمان آيد كه ايشان زان رهند اين حقيقت دان نه حقند آن همه نى به كلى گم رهانند آن رمه < / شعر > 80 - هيچ مكتب انسانى خالى از حقيقتى نيست وهمهء حقايق را از يك مكتب نمىتوان توقع داشت . < شعر > اين نشان راست نفزودش يقين جز ز عكس ناقه جوى راستين بوى برد از جد وگرمىهاى او كه گزافه نيست اين هيهاى او < / شعر > 81 - جديتهاى حياتى وحرارتها وشكيبايىهاى مردان حق جو بهترين دليل بر وجود حقيقتى است كه ظاهر بينان انكارش مىكنند . < شعر > كو خليلى كاو برون آمد ز غار گفت هذا رب هان كو كردگار ؟ من نخواهم در دو عالم بنگريست تا ندانم كاين دو مجلس آنِ كيست < / شعر > 82 - در اين مسئلهء حياتى شوخى را كنار بگذاريم وبدانيم كه مادامى كه به وجود آورندهء هستى براى ما مطرح نشود ، هيچ نظريه ومكتبى از عهدهء شناسايى وتفسير وتوجيه جهان هستى برنخواهد آمد . < شعر > بر در اين خانه گستاخى ز چيست ؟ گر همىدانند كاندر خانه كيست < / شعر > 83 - مادامى كه بشر نداند كه هستى از كيست وچه حقيقتى را در بر دارد ، دست از گستاخىهايش نخواهد برداشت . < شعر > فكر آن باشد كه بگشايد رهى راه آن باشد كه پيش آيد شهى بينى آن باشد كه او بويى برد بوى او را جانب كويى برد < / شعر > 84 - انديشه براى باز كردن راه به حقيقت است نه براى پيچيدن به خود وتباه شدن ، راه براى وصول به مقصد است ، نه صرف بىهودهء نيرو ، بينى براى
33
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 33